ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رایزنیهای فشرده ظریف در عراق
در کنار توسعه همکاری های دو جانبه، خروج امریکا از عراق محور گفت و گوهای دو طرف بود
گروه سیاسی/ در حالی که قرار است نخست وزیر عراق روز سهشنبه پس از سفرش به ریاض راهی تهران شود؛ محمدجواد ظریف به بغداد رفت تا ضمن دیدار با مقامات عالی عراق و رایزنی با آنها مقدمه میزبانی از مصطفی الکاظمی را مهیا سازد.
با این حال از آنجا که مبتنی بر سابقه الکاظمی در حل اختلافات و روابط صمیمانه این سیاستمدار کارآزموده عراقی با محمدبن سلمان ولیعهد عربستان گمانهزنیها درباره قصد او برای میانجیگری میان تهران و ریاض و حتی تهران و واشنگتن پررنگتر از هر زمان دیگری مطرح شده است؛ سفر ظریف به بغداد و سپس اربیل نیز از سوی ناظران و کارشناسان بیشتر با همین رویکرد تطبیق داده شد.
تا آنجا که به گزارش ایسنا، روز گذشته «غضنفر البطیخ»، یکی از رهبران ائتلاف فتح عراق (ائتلافی که رهبریاش با هادی العامری است) در ارزیابی خود از اهداف سفر ظریف گرچه نخستین هدف ظریف از این سفر را تأکید بر روابط ایران و عراق و برطرف کردن برخی شک و شبههها مبنی بر دور شدن عراق از محور ایران بعد از رسیدن مصطفی الکاظمی به نخست وزیری دانست؛ اما در تشریح مقصود دوم وزیر امور خارجه ایران گفت: «هدف دیگر این سفر رساندن پیام به کشورهای حاشیه خلیج فارس و خصوصاً عربستان است مبنی بر اینکه تهران آماده ایجاد برخی تفاهمها به واسطه عراق است. سفر ظریف خالی از این مسأله نیست عراق بخوبی امکان این را دارد که این نقش را ایفا کند و به نفع عراق نیست که در یک محور علیه محور دیگری قرار بگیرد.»
ارزیابی که ساعتی بعد از سوی «فاضل جابر»، نماینده ائتلاف فتح در پارلمان عراق رد شد. او در گفتوگو با خبرگزاری المعلومه، سفر ظریف به بغداد را سفری معمول دانست که وزیر امور خارجه ایران در آن حامل هیچ گونه پیامی برای واشنگتن و ریاض نیست.
ظریف: در مورد جنایتهای امریکا در منطقه رایزنی میکنم
محمدجواد ظریف اما به محض ورود به فرودگاه بغداد، جایی در نزدیکی محل به شهادت رسیدن سردار شهید سلیمانی و یارانش ضمن ادای احترام به مقام آن شهدا گفت که در جریان سفر به عراق در مورد مسائل دوجانبه و منطقهای از جمله جنایتهای امریکا در منطقه همچون به شهادت رساندن شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و سایر همراهانشان با مقامات این کشور رایزنی و گفتوگو میکند.
او هیچ اشارهای به احتمالات مطرح شده پیرامون میانجیگریهای بغداد نکرد و تنها با بیان اینکه بسیار خوشحال هستم که بعد از تشکیل دولت عراق و پیش از سفر آقای نخست وزیر «الکاظمی» به دعوت آقای روحانی به تهران، سفری به بغداد داشتهام، افزود: البته سفر من به عراق از قبل هماهنگ شده بود و این سفر فرصت خوبی را فراهم میکند که با توجه به سفر نخستوزیر عراق به تهران در روز سهشنبه، هماهنگیهای لازم برای این سفر انجام دهیم.
ظریف در بغداد با رئیس جمهوری، نخست وزیر، وزیر امور خارجه، رئیس پارلمان و تنی چند از چهرههای تأثیرگذار این کشور دیدار و گفتوگو کرد.
در دیدار صبح دیروز او با «برهم صالح» رئیس جمهوری عراق دو طرف ضمن تأکید بر روابط دیرینه و تاریخی دو کشور، توسعه و تعمیق آن را به نفع دو ملت و کشورهای منطقه خواندند. به گزارش ایرنا، در این دیدار همچنین درخصوص آخرین تحولات روابط دوجانبه و برخی موضوعات مهم برای گسترش روابط اقتصادی و تجاری دو کشور، پیگیری شهادت سرداران مقاومت، مهمترین مسائل منطقهای و بینالمللی و سایر موضوعات مورد علاقه رایزنی و تبادل نظر شد. دیدار ظریف با نخست وزیر عراق هم طی دو جلسه خصوصی و جمعی برگزار شد. محتوای گفتوگوهای غیرخصوصی آنها درخصوص آخرین تحولات روابط دو جانبه، سفر قریبالوقوع نخست وزیر عراق به ایران و مهمترین مسائل منطقهای و بینالمللی بود.
از نقش عراق در منطقه خلیج فارس استقبال میکنیم
گفتوگوهای وزیر امور خارجه کشورمان با «فؤاد حسین» همتای عراقیاش نیز در دو دور برگزار شد که دور اول آن پشت درهای بسته بود. وزرای امور خارجه دو کشور در دور دوم گفتوگوهای خود درخصوص ابعاد مختلف روابط دوجانبه از جمله سیاسی، اقتصادی، امنیتی و... گفتوگو و تبادل نظر کردند.
سفر پیش روی نخست وزیر عراق به ایران، پیگیری توافقات سفر روحانی به عراق، تقویت و تشدید همکاریها برای پیگیری حقوقی شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، تقویت روابط اقتصادی و تجاری دوجانبه بویژه برگزاری (مجازی) کمیسیون مشترک اقتصادی، مقابله مشترک با تروریسم، تقویت همکاری و انتقال تجربیات برای مقابله با کرونا از جمله محورهای گفتوگوی دو مقام بود. ظریف و فؤاد حسین سپس در یک نشست خبری به تشریح نتیجه رایزنیهایشان پرداختند و بر مستحکم بودن روابط دو کشور و لزوم تقویت و گسترش آن تأکید کردند.
فؤاد حسین در این نشست خبری گفت که با وزیر خارجه ایران در رابطه با مسائل اقتصادی و تأثیر آنها در مقابله با کرونا بحث و رایزنی و بر ضرورت حمایت از حاکمیت عراق تأکید کرده است.
وزیر امور خارجه کشورمان هم با بیان اینکه باید در رابطه با تهدیدات مداوم داعش هوشیاری کامل داشته باشیم، ادامه داد: شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس خسارتی بزرگ در جنگ با تروریسم در منطقه و عراق به شمار میرود و ما پرونده این جنایت امریکا را با قدرت پیگیری خواهیم کرد.
ظریف گفت: روابط میان ایران و عراق بر اساس احترام متقابل و احترام به حاکمیت دو کشور است و ما از نقش عراق در منطقه خلیج فارس استقبال میکنیم. وزیر خارجه کشورمان در ادامه سفرش به عراق، با رئیس مجلس،هادی العامری رئیس ائتلاف فتح و سید عمار حکیم، رهبر جریان حکمت ملی عراق و ائتلاف عراقیون دیدار کرد.
تأکید بر بررسی پرونده ترور شهید سلیمانی
وزیر امور خارجه کشورمان همچنین در دیدار با فائق الزیدان، رئیس شورای عالی قضایی عراق گفت که سفر آینده نخست وزیر این کشور به تهران بهترین فرصت برای توسعه روابط دو کشور است. ظریف اظهار داشت که این سفر فرصتی مغتنم است که توافقات سفر سال 97 دکتر روحانی به عراق را پیگیری کنیم. وی ابراز امیدواری کرد که سفر سهشنبه هفته جاری نخست وزیر عراق به جمهوری اسلامی ایران توأم با موفقیت و دستاورد برای دو ملت دوست و برادر باشد.
رئیس شورای عالی قضایی عراق نیز در این دیدار با قدردانی از موضع جمهوری اسلامی ایران در حمایت از ملت و کشور عراق گفت که روابط با ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. الزیدان افزود که ایران و عراق مشترکات زیادی دارند و باید روابط دو کشور در حوزههای مختلف روز به روز گستردهتر شود. همکاری و همافزایی دو کشور در پیگیری حقوقی ترور سرداران مقاومت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس محور اصلی گفتوگو در این دیدار بود.
ظریف بعد از ظهر دیروز هم با دعوت نچیروان بارزانی رئیس حکومت خودگردان اقلیم کردستان عراق راهی اربیل شد و با مقامات این منطقه دیدار و گفتوگو کرد.
ظریف در پایان دیدارهای خود نیز به خبرنگار ایرنا در عراق از نتایج گفتوگوهای خود با مقامات عراقی ابراز رضایت کرد و گفت بغداد برای اجرای توافقات با جمهوری اسلامی ایران جدی است.
تأکید شورای عالی قضایی عراق بر تحقیق درباره ترور سردار سلیمانی
به گزارش ایرنا، همزمان با سفر روز گذشته ظریف به بغداد شورای عالی قضایی عراق اعلام کرد که تحقیقات در رابطه با جنایت امریکا در فرودگاه بغداد از همان ابتدا آغاز شد و شورای عالی قضایی عراق با آن به عنوان یک اقدام جنایی برخورد کرد؛ جنایتی که در خاک عراق رخ داد و بخشی از کسانی که علیه آنها جنایت شده است عراقی هستند. این شورا تأکید کرد که تحقیقات در رابطه با این ترور بر اساس قوانین حقوقی و قضایی عراق انجام شد و اظهارات نماینده رسمی سفارت ایران در عراق در رابطه با این اقدام ثبت شده است.
برش
اخراج امریکا، محور گفتوگوی ظریف و رئیس حشدالشعبی
ظریف همچنین در گفتوگو با «فالح فیاض» رئیس سازمان حشد الشعبی عراق درخصوص آخرین تحولات روابط دوجانبه، پیگیری ترور سرداران مقاومت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، تصمیم قانونی دولت، مردم و پارلمان عراق مبنی بر لزوم خروج نیروهای امریکایی از این کشور و سایر موضوعات مورد علاقه رایزنی کرد.
همچنان که رهبر جریان حکمت ملی عراق نیز در دیدار با ظریف بر ادامه تلاشهای سیاسی برای اخراج نیروهای امریکایی از عراق تأکید کرد. سید عمار حکیم با تأکید بر اینکه این سفر در راستای تعمیق روابط میان دو کشور است، گفت: دولت فعلی عراق پس از بنبست سیاسی و تظاهرات پی در پی شهرهای مختلف عراق بر سر کار آمد و ائتلاف «عراقیون» در چارچوب تلاشها برای کنترل اوضاع در عراق و وضعیت داخلی کشور تشکیل شده است.
ظریف نیز در این دیدار با تأکید بر اینکه ایران به انتخاب ملت عراق و روند سیاسی آنها احترام میگذارد، سفر الکاظمی به تهران را دارای اهمیت زیاد برای ایران توصیف و بر اهتمام جمهوری اسلامی ایران بر ایجاد روابطی بهتر با عراق تأکید کرد.
با این حال از آنجا که مبتنی بر سابقه الکاظمی در حل اختلافات و روابط صمیمانه این سیاستمدار کارآزموده عراقی با محمدبن سلمان ولیعهد عربستان گمانهزنیها درباره قصد او برای میانجیگری میان تهران و ریاض و حتی تهران و واشنگتن پررنگتر از هر زمان دیگری مطرح شده است؛ سفر ظریف به بغداد و سپس اربیل نیز از سوی ناظران و کارشناسان بیشتر با همین رویکرد تطبیق داده شد.
تا آنجا که به گزارش ایسنا، روز گذشته «غضنفر البطیخ»، یکی از رهبران ائتلاف فتح عراق (ائتلافی که رهبریاش با هادی العامری است) در ارزیابی خود از اهداف سفر ظریف گرچه نخستین هدف ظریف از این سفر را تأکید بر روابط ایران و عراق و برطرف کردن برخی شک و شبههها مبنی بر دور شدن عراق از محور ایران بعد از رسیدن مصطفی الکاظمی به نخست وزیری دانست؛ اما در تشریح مقصود دوم وزیر امور خارجه ایران گفت: «هدف دیگر این سفر رساندن پیام به کشورهای حاشیه خلیج فارس و خصوصاً عربستان است مبنی بر اینکه تهران آماده ایجاد برخی تفاهمها به واسطه عراق است. سفر ظریف خالی از این مسأله نیست عراق بخوبی امکان این را دارد که این نقش را ایفا کند و به نفع عراق نیست که در یک محور علیه محور دیگری قرار بگیرد.»
ارزیابی که ساعتی بعد از سوی «فاضل جابر»، نماینده ائتلاف فتح در پارلمان عراق رد شد. او در گفتوگو با خبرگزاری المعلومه، سفر ظریف به بغداد را سفری معمول دانست که وزیر امور خارجه ایران در آن حامل هیچ گونه پیامی برای واشنگتن و ریاض نیست.
ظریف: در مورد جنایتهای امریکا در منطقه رایزنی میکنم
محمدجواد ظریف اما به محض ورود به فرودگاه بغداد، جایی در نزدیکی محل به شهادت رسیدن سردار شهید سلیمانی و یارانش ضمن ادای احترام به مقام آن شهدا گفت که در جریان سفر به عراق در مورد مسائل دوجانبه و منطقهای از جمله جنایتهای امریکا در منطقه همچون به شهادت رساندن شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و سایر همراهانشان با مقامات این کشور رایزنی و گفتوگو میکند.
او هیچ اشارهای به احتمالات مطرح شده پیرامون میانجیگریهای بغداد نکرد و تنها با بیان اینکه بسیار خوشحال هستم که بعد از تشکیل دولت عراق و پیش از سفر آقای نخست وزیر «الکاظمی» به دعوت آقای روحانی به تهران، سفری به بغداد داشتهام، افزود: البته سفر من به عراق از قبل هماهنگ شده بود و این سفر فرصت خوبی را فراهم میکند که با توجه به سفر نخستوزیر عراق به تهران در روز سهشنبه، هماهنگیهای لازم برای این سفر انجام دهیم.
ظریف در بغداد با رئیس جمهوری، نخست وزیر، وزیر امور خارجه، رئیس پارلمان و تنی چند از چهرههای تأثیرگذار این کشور دیدار و گفتوگو کرد.
در دیدار صبح دیروز او با «برهم صالح» رئیس جمهوری عراق دو طرف ضمن تأکید بر روابط دیرینه و تاریخی دو کشور، توسعه و تعمیق آن را به نفع دو ملت و کشورهای منطقه خواندند. به گزارش ایرنا، در این دیدار همچنین درخصوص آخرین تحولات روابط دوجانبه و برخی موضوعات مهم برای گسترش روابط اقتصادی و تجاری دو کشور، پیگیری شهادت سرداران مقاومت، مهمترین مسائل منطقهای و بینالمللی و سایر موضوعات مورد علاقه رایزنی و تبادل نظر شد. دیدار ظریف با نخست وزیر عراق هم طی دو جلسه خصوصی و جمعی برگزار شد. محتوای گفتوگوهای غیرخصوصی آنها درخصوص آخرین تحولات روابط دو جانبه، سفر قریبالوقوع نخست وزیر عراق به ایران و مهمترین مسائل منطقهای و بینالمللی بود.
از نقش عراق در منطقه خلیج فارس استقبال میکنیم
گفتوگوهای وزیر امور خارجه کشورمان با «فؤاد حسین» همتای عراقیاش نیز در دو دور برگزار شد که دور اول آن پشت درهای بسته بود. وزرای امور خارجه دو کشور در دور دوم گفتوگوهای خود درخصوص ابعاد مختلف روابط دوجانبه از جمله سیاسی، اقتصادی، امنیتی و... گفتوگو و تبادل نظر کردند.
سفر پیش روی نخست وزیر عراق به ایران، پیگیری توافقات سفر روحانی به عراق، تقویت و تشدید همکاریها برای پیگیری حقوقی شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، تقویت روابط اقتصادی و تجاری دوجانبه بویژه برگزاری (مجازی) کمیسیون مشترک اقتصادی، مقابله مشترک با تروریسم، تقویت همکاری و انتقال تجربیات برای مقابله با کرونا از جمله محورهای گفتوگوی دو مقام بود. ظریف و فؤاد حسین سپس در یک نشست خبری به تشریح نتیجه رایزنیهایشان پرداختند و بر مستحکم بودن روابط دو کشور و لزوم تقویت و گسترش آن تأکید کردند.
فؤاد حسین در این نشست خبری گفت که با وزیر خارجه ایران در رابطه با مسائل اقتصادی و تأثیر آنها در مقابله با کرونا بحث و رایزنی و بر ضرورت حمایت از حاکمیت عراق تأکید کرده است.
وزیر امور خارجه کشورمان هم با بیان اینکه باید در رابطه با تهدیدات مداوم داعش هوشیاری کامل داشته باشیم، ادامه داد: شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس خسارتی بزرگ در جنگ با تروریسم در منطقه و عراق به شمار میرود و ما پرونده این جنایت امریکا را با قدرت پیگیری خواهیم کرد.
ظریف گفت: روابط میان ایران و عراق بر اساس احترام متقابل و احترام به حاکمیت دو کشور است و ما از نقش عراق در منطقه خلیج فارس استقبال میکنیم. وزیر خارجه کشورمان در ادامه سفرش به عراق، با رئیس مجلس،هادی العامری رئیس ائتلاف فتح و سید عمار حکیم، رهبر جریان حکمت ملی عراق و ائتلاف عراقیون دیدار کرد.
تأکید بر بررسی پرونده ترور شهید سلیمانی
وزیر امور خارجه کشورمان همچنین در دیدار با فائق الزیدان، رئیس شورای عالی قضایی عراق گفت که سفر آینده نخست وزیر این کشور به تهران بهترین فرصت برای توسعه روابط دو کشور است. ظریف اظهار داشت که این سفر فرصتی مغتنم است که توافقات سفر سال 97 دکتر روحانی به عراق را پیگیری کنیم. وی ابراز امیدواری کرد که سفر سهشنبه هفته جاری نخست وزیر عراق به جمهوری اسلامی ایران توأم با موفقیت و دستاورد برای دو ملت دوست و برادر باشد.
رئیس شورای عالی قضایی عراق نیز در این دیدار با قدردانی از موضع جمهوری اسلامی ایران در حمایت از ملت و کشور عراق گفت که روابط با ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. الزیدان افزود که ایران و عراق مشترکات زیادی دارند و باید روابط دو کشور در حوزههای مختلف روز به روز گستردهتر شود. همکاری و همافزایی دو کشور در پیگیری حقوقی ترور سرداران مقاومت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس محور اصلی گفتوگو در این دیدار بود.
ظریف بعد از ظهر دیروز هم با دعوت نچیروان بارزانی رئیس حکومت خودگردان اقلیم کردستان عراق راهی اربیل شد و با مقامات این منطقه دیدار و گفتوگو کرد.
ظریف در پایان دیدارهای خود نیز به خبرنگار ایرنا در عراق از نتایج گفتوگوهای خود با مقامات عراقی ابراز رضایت کرد و گفت بغداد برای اجرای توافقات با جمهوری اسلامی ایران جدی است.
تأکید شورای عالی قضایی عراق بر تحقیق درباره ترور سردار سلیمانی
به گزارش ایرنا، همزمان با سفر روز گذشته ظریف به بغداد شورای عالی قضایی عراق اعلام کرد که تحقیقات در رابطه با جنایت امریکا در فرودگاه بغداد از همان ابتدا آغاز شد و شورای عالی قضایی عراق با آن به عنوان یک اقدام جنایی برخورد کرد؛ جنایتی که در خاک عراق رخ داد و بخشی از کسانی که علیه آنها جنایت شده است عراقی هستند. این شورا تأکید کرد که تحقیقات در رابطه با این ترور بر اساس قوانین حقوقی و قضایی عراق انجام شد و اظهارات نماینده رسمی سفارت ایران در عراق در رابطه با این اقدام ثبت شده است.
برش
اخراج امریکا، محور گفتوگوی ظریف و رئیس حشدالشعبی
ظریف همچنین در گفتوگو با «فالح فیاض» رئیس سازمان حشد الشعبی عراق درخصوص آخرین تحولات روابط دوجانبه، پیگیری ترور سرداران مقاومت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، تصمیم قانونی دولت، مردم و پارلمان عراق مبنی بر لزوم خروج نیروهای امریکایی از این کشور و سایر موضوعات مورد علاقه رایزنی کرد.
همچنان که رهبر جریان حکمت ملی عراق نیز در دیدار با ظریف بر ادامه تلاشهای سیاسی برای اخراج نیروهای امریکایی از عراق تأکید کرد. سید عمار حکیم با تأکید بر اینکه این سفر در راستای تعمیق روابط میان دو کشور است، گفت: دولت فعلی عراق پس از بنبست سیاسی و تظاهرات پی در پی شهرهای مختلف عراق بر سر کار آمد و ائتلاف «عراقیون» در چارچوب تلاشها برای کنترل اوضاع در عراق و وضعیت داخلی کشور تشکیل شده است.
ظریف نیز در این دیدار با تأکید بر اینکه ایران به انتخاب ملت عراق و روند سیاسی آنها احترام میگذارد، سفر الکاظمی به تهران را دارای اهمیت زیاد برای ایران توصیف و بر اهتمام جمهوری اسلامی ایران بر ایجاد روابطی بهتر با عراق تأکید کرد.
گفتوگوی «ایران» با رئیس اسبق فدراسیون کشتی که در حال مبارزه با کرونا است
محمدرضا طالقانی: از شنیدن خبر مرگم شوکه نشدم
محمد محمدی سدهی / موج جدید شیوع ویروس کرونا، باعث شد تعدادی از ورزشکاران و پیشکسوتان کشورمان نیز به این ویروس مبتلا شوند. در این میان هفته گذشته خبری درخصوص ابتلای محمدرضا طالقانی به کرونا و بستری شدن او در بیمارستان منتشر شد و پس از آن بیاخلاقیهایی در فضای مجازی شکل گرفت و چند بار شایعاتی مبنی بر درگذشت این پیشکسوت کشتی کشورمان منتشر شد. این در حالی است که رئیس اسبق فدراسیون کشتی بعد از چند روز بستری در بیمارستان به دلیل ابتلا به کرونا هم اکنون در منزل دوران قرنطینه را پشت سر میگذارد.
محمدرضا طالقانی درخصوص آخرین وضعیتش به خبرنگار «ایران» گفت: «الحمدلله بهترم. در حال حاضر در خانه قرنطینه هستم و هر روز پزشکان به منزلم میآیند و شرایطم را چک میکنند. از اول تیرماه به دلیل ابتلا به کرونا به بیمارستان رفتم و پس از چند روز بستری در بیمارستان مهر شرایطم بهتر شد و در خانه قرنطینه شدم. چند روزی است که حالم بهتر است و به حیاط خانه میروم و قدم میزنم.» رئیس اسبق فدراسیون کشتی صحبتهای خود را این گونه ادامه داد: «پیش از ابتلا به کرونا برای انجام کار خیر یک هفته به 4 استان رفتم. شرایط را میدانستم اما به هیچ وجه نمیتوانم به این مردمی که تا این حد به من محبت میکنند، نه بگویم. هر جا هم که میرسم، مردم من را در آغوش میگیرند و با من روبوسی میکنند. علاوه بر این در طول ماه گذشته به میهمانی دوستانم میرفتم. یک دفعه دیدم که حالم خوب نیست و به بیمارستان مراجعه کردم. پس از مراجعه به بیمارستان تست کرونا گرفتم و جواب آزمایشم مثبت شد.»
او با اشاره به اینکه مردم دائماً پیگیر حالم هستند، افزود: «مردم ما زیادی خوب هستند. در قرنطینه دوستان زیادی بودند که به من سر زدند، از وزیر محترم ورزش گرفته تا سریدار خانه کناریمان که هر روز زنگ خانهمان را میزند و حال من را میپرسد. مردم وقتی فهمیدند که من قرنطینه هستم، از مازندران برایم میوه میفرستند. بچههای با محبت بیمارستان هم یک روز درمیان میآیند و به من سر میزنند. در این چند روز تلفنم دائماً زنگ میخورد و من خجالت میکشم که پاسخ مردم را بدهم. در روز 3 بار پیامهای مردم را خالی میکنم و تلفنم پر از پیامهای محبتآمیز مردم است.»
طالقانی در پاسخ به این سؤال که آیا تماسهای زیاد مزاحمتی برای شما ایجاد نمیکند، افزود: «خودم تغییر میکنم اما شماره موبایلم تغییر نمیکند. مردم شماره من را دارند و به این دلیل شماره موبایلم را تغییر نمیدهم که شاید روزی به درد کسی بخورم و با من تماس بگیرند. البته این روزها انجام کار خیر بسیار سخت شده و نمیشود کار خیر کرد. این روزها بیشتر از روزهای گذشته تلفنم زنگ میخورد و مردم میپرسند که خوب شدی؟ پس دو سه میلیون برای من بریز. ما شما را توی تلویزیون دیدیم و مردم دوستتان دارند و برای شما دعا میکنند. بعد از هر مصاحبه بلافاصله حدود 60-50 نفر با من تماس میگیرند. مشکلات مردم زیاد است و دستشان به مسئولان نمیرسد. من را در اینستاگرام یا تلویزیون میبینند و تلفنم دست همه هست و با من تماس میگیرند. حداقل زمانی که مشکلشان را به من میگویند یک سمت قضیه این است که میگویند مشکل مان را گفتیم.» عضو هیأت رئیسه فدراسیون کشتی ادامه داد: «همین که میبینند یک نفر به مشکلات شان گوش میدهد، خوب است. اما وقتی نمی توانم مشکل شان را برطرف کنم بلافاصله پیام میدهند که دیگر در مورد فرهنگ پهلوانی صحبت نکن. زمانی که مردم مشکلاتشان را به ما میگویند من یک نفر را معرفی میکنم گرچه پیدا کردن افراد خیر هم سخت شده، خیرها خودشان مشکلات زیادی دارند و مشکلاتشان بحق است. ما فکر میکنیم که تنها مشکل برای ماست.»
او درخصوص مشکلات ریه و تنگی نفس برای بیماران کرونایی بیان داشت: «من بدتر از اینها را گذراندم اما چون انسان ضعیفی نیستم دوست ندارم در مورد روزها و شبهای سختی که بر من گذشت، صحبت کنم. حقیقتاً کرونا شوخی نیست و از زمانی که از بیمارستان به خانه آمدم، خودم را از خانواده ام دور کردم تا خدایی نکرده اطرافیانم را گرفتار نکنم. کار بسیار سخت و عجیبی است، چون یک لحظه خیال میکنی که دیگر کار تمام است و دیگر نفستان درنمیآید. اگر همگی کمک کنیم خیلی زود این مسأله حل میشود. من جزو کسانی بودم که ماسک نمیزدم اما وقتی میبینم با این کار به مردم احترام میگذارم، این کار را انجام میدهم.» طالقانی در واکنش به شنیدن خبر فوتش گفت: «این موضوع در فضای مجازی اعلام شد و متأسفانه در کشور ما موضوعات دیگری جایگزین فرهنگ پهلوانی میشود و برخیها با این خبرها فکر میکنند که مخاطب جذب میکنند. از شنیدن خبر مرگم شوکه نشدم چرا که از این چیزها زیاد دیدم. در کشور ما چیزهای زیادی است که منسوخ میشود و ما باید این موضوعات را بپذیریم. اینقدر مردم به من لطف داشتند که حالا انتشار این خبرها و شایعات قابل هضم است.»
محمدرضا طالقانی درخصوص آخرین وضعیتش به خبرنگار «ایران» گفت: «الحمدلله بهترم. در حال حاضر در خانه قرنطینه هستم و هر روز پزشکان به منزلم میآیند و شرایطم را چک میکنند. از اول تیرماه به دلیل ابتلا به کرونا به بیمارستان رفتم و پس از چند روز بستری در بیمارستان مهر شرایطم بهتر شد و در خانه قرنطینه شدم. چند روزی است که حالم بهتر است و به حیاط خانه میروم و قدم میزنم.» رئیس اسبق فدراسیون کشتی صحبتهای خود را این گونه ادامه داد: «پیش از ابتلا به کرونا برای انجام کار خیر یک هفته به 4 استان رفتم. شرایط را میدانستم اما به هیچ وجه نمیتوانم به این مردمی که تا این حد به من محبت میکنند، نه بگویم. هر جا هم که میرسم، مردم من را در آغوش میگیرند و با من روبوسی میکنند. علاوه بر این در طول ماه گذشته به میهمانی دوستانم میرفتم. یک دفعه دیدم که حالم خوب نیست و به بیمارستان مراجعه کردم. پس از مراجعه به بیمارستان تست کرونا گرفتم و جواب آزمایشم مثبت شد.»
او با اشاره به اینکه مردم دائماً پیگیر حالم هستند، افزود: «مردم ما زیادی خوب هستند. در قرنطینه دوستان زیادی بودند که به من سر زدند، از وزیر محترم ورزش گرفته تا سریدار خانه کناریمان که هر روز زنگ خانهمان را میزند و حال من را میپرسد. مردم وقتی فهمیدند که من قرنطینه هستم، از مازندران برایم میوه میفرستند. بچههای با محبت بیمارستان هم یک روز درمیان میآیند و به من سر میزنند. در این چند روز تلفنم دائماً زنگ میخورد و من خجالت میکشم که پاسخ مردم را بدهم. در روز 3 بار پیامهای مردم را خالی میکنم و تلفنم پر از پیامهای محبتآمیز مردم است.»
طالقانی در پاسخ به این سؤال که آیا تماسهای زیاد مزاحمتی برای شما ایجاد نمیکند، افزود: «خودم تغییر میکنم اما شماره موبایلم تغییر نمیکند. مردم شماره من را دارند و به این دلیل شماره موبایلم را تغییر نمیدهم که شاید روزی به درد کسی بخورم و با من تماس بگیرند. البته این روزها انجام کار خیر بسیار سخت شده و نمیشود کار خیر کرد. این روزها بیشتر از روزهای گذشته تلفنم زنگ میخورد و مردم میپرسند که خوب شدی؟ پس دو سه میلیون برای من بریز. ما شما را توی تلویزیون دیدیم و مردم دوستتان دارند و برای شما دعا میکنند. بعد از هر مصاحبه بلافاصله حدود 60-50 نفر با من تماس میگیرند. مشکلات مردم زیاد است و دستشان به مسئولان نمیرسد. من را در اینستاگرام یا تلویزیون میبینند و تلفنم دست همه هست و با من تماس میگیرند. حداقل زمانی که مشکلشان را به من میگویند یک سمت قضیه این است که میگویند مشکل مان را گفتیم.» عضو هیأت رئیسه فدراسیون کشتی ادامه داد: «همین که میبینند یک نفر به مشکلات شان گوش میدهد، خوب است. اما وقتی نمی توانم مشکل شان را برطرف کنم بلافاصله پیام میدهند که دیگر در مورد فرهنگ پهلوانی صحبت نکن. زمانی که مردم مشکلاتشان را به ما میگویند من یک نفر را معرفی میکنم گرچه پیدا کردن افراد خیر هم سخت شده، خیرها خودشان مشکلات زیادی دارند و مشکلاتشان بحق است. ما فکر میکنیم که تنها مشکل برای ماست.»
او درخصوص مشکلات ریه و تنگی نفس برای بیماران کرونایی بیان داشت: «من بدتر از اینها را گذراندم اما چون انسان ضعیفی نیستم دوست ندارم در مورد روزها و شبهای سختی که بر من گذشت، صحبت کنم. حقیقتاً کرونا شوخی نیست و از زمانی که از بیمارستان به خانه آمدم، خودم را از خانواده ام دور کردم تا خدایی نکرده اطرافیانم را گرفتار نکنم. کار بسیار سخت و عجیبی است، چون یک لحظه خیال میکنی که دیگر کار تمام است و دیگر نفستان درنمیآید. اگر همگی کمک کنیم خیلی زود این مسأله حل میشود. من جزو کسانی بودم که ماسک نمیزدم اما وقتی میبینم با این کار به مردم احترام میگذارم، این کار را انجام میدهم.» طالقانی در واکنش به شنیدن خبر فوتش گفت: «این موضوع در فضای مجازی اعلام شد و متأسفانه در کشور ما موضوعات دیگری جایگزین فرهنگ پهلوانی میشود و برخیها با این خبرها فکر میکنند که مخاطب جذب میکنند. از شنیدن خبر مرگم شوکه نشدم چرا که از این چیزها زیاد دیدم. در کشور ما چیزهای زیادی است که منسوخ میشود و ما باید این موضوعات را بپذیریم. اینقدر مردم به من لطف داشتند که حالا انتشار این خبرها و شایعات قابل هضم است.»
«ایران» از تحولات بازارهای ارز، طلا و سهام گزارش میدهد
هیجان دربازار
گروه اقتصادی | هرچه به پایان تیرماه نزدیکتر میشویم، نوسان و هیجان در بازارهای ارز و طلا افزایش مییابد. درحالی که هنوز تیرماه به پایان نرسیده است، دراین ماه دلار 5 کانال قیمتی جدید از 19 تا 23 هزار تومان را فتح کرده است. این نوسانات بهگونهای است که روی قیمت سایر بازارهای کالایی نیز تأثیر شدیدی داشته است و بسیاری از فروشندهها در بازار کالا بهدلیل این نوسان از فروش کالا خودداری میکنند.
روزگذشته به موازات رشد قابل توجه قیمتها در بازار ارز و طلا، در بازار سهام نیز شاهد رشد شدید شاخص کل بودیم. تا پایان تیرماه یعنی آخرین مهلت بازگشت ارز حاصل از صادرات به کشور تنها دو روز باقی مانده و همه چشمها به این سمت دوخته شده است تا با بازگشت این ارزها که طبق اعلام بانک مرکزی به 27 میلیارد دلار میرسد، بازار دوباره به تعادل بازگردد.
درواقع دراین روزها ریشه اصلی نوسانات در تمام بازارها به ارز برمیگردد که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم باعث التهابات قیمتی شده است از بازار طلا و سهام گرفته تا خودرو و مسکن که هر یک به طریقی رشد نرخ ارز را در شاخصهای خود بازتاب میدهند. گفتنی است درکنار تمام تغییرهای بنیادینی که منجر به رشد نرخ ارز و بهدنبال آن طلا و کالا شده است، رشد هیجانات و انتظارات تورمی این روند را تقویت کرده است. دراین میان اعمال تحریمها که باعث افت شدید درآمدهای ارزی ایران از محل صادرات نفت و غیرنفتی شده از مهمترین دلایلی است که روی نرخ ارز تأثیر گذاشته است. با این حال شرایط اقتصادی و نااطمینانی از آینده موجب شده است تا روند صعودی قیمتها با سرعت بیشتری ادامه یابد. دراین زمینه بانک مرکزی با اعمال سیاستهای جدید پولی خود که مبنای آن بر جمعآوری نقدینگی است سعی دارد ضمن دستیابی به تورم هدف، نوسان دراین بازارها را نیز مدیریت کند. این درحالی است که اگر ارز صادراتی به کشور بازگردد به طور قطع تأثیر قابل توجهی بر قیمت این بازارها خواهد داشت، اتفاقی که باید ظرف دو روز آینده رقم بخورد.
افزایش نوسان در بازار ارز
دیروز در بازار آزاد، دلار امریکا برای لحظاتی وارد کانال 26 هزار تومان شد و پس از آن با یک عقبنشینی به میانه کانال 25 هزار تومان رسید. همچنین دراین روز برای نخستین بار دلار نیمایی نیز وارد کانال 20 هزار تومانی شد. علاوه بر بازار غیررسمی، قیمتها در بازار رسمی و صرافی ملی نیز با رشد قابل توجهی نسبت به روزهای گذشته همراه شده است. روز گذشته صرافی ملی ایران نرخ دلار را 23 هزار و 100 تومان و نرخ یورو را 25 هزار و 400 تومان تعیین کرده بود که این نرخ با افزودن سود متعارف در تابلوی صرافیهای مجاز منعکس شده بود. براین اساس نرخ دلار نسبت به ابتدای سالجاری 55 درصد و درمقایسه با نرخ ابتدای سال گذشته 78.3 درصد رشد نشان میدهد.
یورو نیز که در بازار آزاد به کانال 27 هزار تومان رسیده است در صرافیهای مجاز 25 هزار و 402 تومان قیمت خورد که این نرخ نسبت به ابتدای امسال 50.2 درصد و نسبت به ابتدای سال گذشته 69.9 درصد افزایش داشته است.
این درحالی است که پوند انگلیس با 31 هزار و 996 تومان در آستانه 32 هزار تومان ایستاد. درهم امارات نیز که در بازار آزاد به کانال 7 هزار تومان پاگذاشته است در صرافیهای مجاز 6 هزار و 967 تومان قیمت خورد. این نرخ نسبت به ابتدای امسال و ابتدای سال گذشته به ترتیب 58.8 درصد و. 97.5 درصد افزایش نشان میدهد. همچنین لیرترکیه به نرخ 3 هزار و 721 تومانی درمقایسه با ابتدای امسال رشد 50.1 درصدی و در مقایسه با ابتدای سال گذشته 61.5 درصد رشد داشته است.
پیشروی قیمتها دربازار طلا
در بازار طلا و سکه بیش از آنکه نرخ ارز برآن تأثیر میگذارد بهدلیل رشد تقاضا قیمتها پیشروی کرده است. دیروز سکه تمام بهار آزادی طرح جدید 11 میلیون و 380 هزار تومان قیمت خورد که نسبت به روز قبل از آن 202 هزار تومان رشد داشت. این در حالی است که بررسی مقایسه نرخ آن نسبت به ابتدای امسال و سال گذشته به ترتیب نشان دهنده رشد 88.7 درصد و 143.6 درصد است.
همچنین سکه تمام طرح قدیم نیز دراین روز خود را به کانال
11 میلیون تومان رساند که این نرخ 200 هزار تومان نسبت به روز قبل از آن رشد داشت. بدین ترتیب این نوع سکه نیز نسبت به ابتدای امسال و ابتدای سال گذشته به ترتیب 86.4 درصد و 151.1 درصد افزایش داشته است. دربازار سکه، نیم سکه نیز با رشد 150 هزار تومانی به 5 میلیون و 750 هزار تومان رسید. مقایسه قیمتی نیم سکه با ابتدای سال 99 و 98 نیز نشان از رشد 88.5 و 123.6 درصدی قیمت آن دارد. در بازار دیروز ربع سکه هم 180 هزار تومان بالا رفت و به 3 میلیون و 500 هزار تومان رسید. سکه گرمی هم با رشد 20 هزار تومانی به یک میلیون و 820 هزار تومان دست یافت.
بازدهی 263 درصدی بورس تهران
درحالی که طی روزهای اخیر بازار سهام ایران با افت و خیز همراه بود، اما روز گذشته با عبور بازار از نااطمینانی شاخص دوباره به مدار صعود بازگشت.
براساس گفته کارشناسان بازار طی هفته گذشته وارد یک اصلاح زیرپوستی شد و در بسیاری از نمادها این اتفاق رخ داد و اکنون دوباره با جابهجایی سهام و جریان سرمایهها بازار به مدار رشد بازگشته است. البته دراین میان تأثیر رشد نرخ ارز را نیز نباید نادیده گرفت چرا که تأثیر زیادی روی شرکتها و صنایع صادرات محور بورس دارد.
روز گذشته شاخص کل بورس با رشد 55 هزار و 773 واحدی معادل 3 درصد رشد کرد و بدین ترتیب شاخص به یک میلیون و 864 هزار و 945 واحد رسید. براین اساس بازدهی بورس تهران از ابتدای سالجاری به بیش از 263 درصد رسید. البته بررسی بازده هفتگی بازارها طی دو هفته اخیر نشان دهنده پیشی گرفتن بازار سکه از بورس است اما در میانمدت و بلندمدت بازدهی بازار سهام از همه بازارها سبقت گرفته است.
دیروز همچنین ارزش معاملات به بیش از 21 هزار و 691 میلیارد تومان رسید که نشان دهنده حجم بالا و قابل توجه معاملات و ورود نقدینگی به بازار است. برهمین اساس ارزش بازار نیز روز گذشته در آستانه 7 هزار میلیارد تومان ایستاد. دراین روز ارزش بازار به 6976 هزار میلیارد تومان رسید که بیش از دو برابر نقدینگی کل و تولید ناخالص داخلی کشور است.
روزگذشته به موازات رشد قابل توجه قیمتها در بازار ارز و طلا، در بازار سهام نیز شاهد رشد شدید شاخص کل بودیم. تا پایان تیرماه یعنی آخرین مهلت بازگشت ارز حاصل از صادرات به کشور تنها دو روز باقی مانده و همه چشمها به این سمت دوخته شده است تا با بازگشت این ارزها که طبق اعلام بانک مرکزی به 27 میلیارد دلار میرسد، بازار دوباره به تعادل بازگردد.
درواقع دراین روزها ریشه اصلی نوسانات در تمام بازارها به ارز برمیگردد که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم باعث التهابات قیمتی شده است از بازار طلا و سهام گرفته تا خودرو و مسکن که هر یک به طریقی رشد نرخ ارز را در شاخصهای خود بازتاب میدهند. گفتنی است درکنار تمام تغییرهای بنیادینی که منجر به رشد نرخ ارز و بهدنبال آن طلا و کالا شده است، رشد هیجانات و انتظارات تورمی این روند را تقویت کرده است. دراین میان اعمال تحریمها که باعث افت شدید درآمدهای ارزی ایران از محل صادرات نفت و غیرنفتی شده از مهمترین دلایلی است که روی نرخ ارز تأثیر گذاشته است. با این حال شرایط اقتصادی و نااطمینانی از آینده موجب شده است تا روند صعودی قیمتها با سرعت بیشتری ادامه یابد. دراین زمینه بانک مرکزی با اعمال سیاستهای جدید پولی خود که مبنای آن بر جمعآوری نقدینگی است سعی دارد ضمن دستیابی به تورم هدف، نوسان دراین بازارها را نیز مدیریت کند. این درحالی است که اگر ارز صادراتی به کشور بازگردد به طور قطع تأثیر قابل توجهی بر قیمت این بازارها خواهد داشت، اتفاقی که باید ظرف دو روز آینده رقم بخورد.
افزایش نوسان در بازار ارز
دیروز در بازار آزاد، دلار امریکا برای لحظاتی وارد کانال 26 هزار تومان شد و پس از آن با یک عقبنشینی به میانه کانال 25 هزار تومان رسید. همچنین دراین روز برای نخستین بار دلار نیمایی نیز وارد کانال 20 هزار تومانی شد. علاوه بر بازار غیررسمی، قیمتها در بازار رسمی و صرافی ملی نیز با رشد قابل توجهی نسبت به روزهای گذشته همراه شده است. روز گذشته صرافی ملی ایران نرخ دلار را 23 هزار و 100 تومان و نرخ یورو را 25 هزار و 400 تومان تعیین کرده بود که این نرخ با افزودن سود متعارف در تابلوی صرافیهای مجاز منعکس شده بود. براین اساس نرخ دلار نسبت به ابتدای سالجاری 55 درصد و درمقایسه با نرخ ابتدای سال گذشته 78.3 درصد رشد نشان میدهد.
یورو نیز که در بازار آزاد به کانال 27 هزار تومان رسیده است در صرافیهای مجاز 25 هزار و 402 تومان قیمت خورد که این نرخ نسبت به ابتدای امسال 50.2 درصد و نسبت به ابتدای سال گذشته 69.9 درصد افزایش داشته است.
این درحالی است که پوند انگلیس با 31 هزار و 996 تومان در آستانه 32 هزار تومان ایستاد. درهم امارات نیز که در بازار آزاد به کانال 7 هزار تومان پاگذاشته است در صرافیهای مجاز 6 هزار و 967 تومان قیمت خورد. این نرخ نسبت به ابتدای امسال و ابتدای سال گذشته به ترتیب 58.8 درصد و. 97.5 درصد افزایش نشان میدهد. همچنین لیرترکیه به نرخ 3 هزار و 721 تومانی درمقایسه با ابتدای امسال رشد 50.1 درصدی و در مقایسه با ابتدای سال گذشته 61.5 درصد رشد داشته است.
پیشروی قیمتها دربازار طلا
در بازار طلا و سکه بیش از آنکه نرخ ارز برآن تأثیر میگذارد بهدلیل رشد تقاضا قیمتها پیشروی کرده است. دیروز سکه تمام بهار آزادی طرح جدید 11 میلیون و 380 هزار تومان قیمت خورد که نسبت به روز قبل از آن 202 هزار تومان رشد داشت. این در حالی است که بررسی مقایسه نرخ آن نسبت به ابتدای امسال و سال گذشته به ترتیب نشان دهنده رشد 88.7 درصد و 143.6 درصد است.
همچنین سکه تمام طرح قدیم نیز دراین روز خود را به کانال
11 میلیون تومان رساند که این نرخ 200 هزار تومان نسبت به روز قبل از آن رشد داشت. بدین ترتیب این نوع سکه نیز نسبت به ابتدای امسال و ابتدای سال گذشته به ترتیب 86.4 درصد و 151.1 درصد افزایش داشته است. دربازار سکه، نیم سکه نیز با رشد 150 هزار تومانی به 5 میلیون و 750 هزار تومان رسید. مقایسه قیمتی نیم سکه با ابتدای سال 99 و 98 نیز نشان از رشد 88.5 و 123.6 درصدی قیمت آن دارد. در بازار دیروز ربع سکه هم 180 هزار تومان بالا رفت و به 3 میلیون و 500 هزار تومان رسید. سکه گرمی هم با رشد 20 هزار تومانی به یک میلیون و 820 هزار تومان دست یافت.
بازدهی 263 درصدی بورس تهران
درحالی که طی روزهای اخیر بازار سهام ایران با افت و خیز همراه بود، اما روز گذشته با عبور بازار از نااطمینانی شاخص دوباره به مدار صعود بازگشت.
براساس گفته کارشناسان بازار طی هفته گذشته وارد یک اصلاح زیرپوستی شد و در بسیاری از نمادها این اتفاق رخ داد و اکنون دوباره با جابهجایی سهام و جریان سرمایهها بازار به مدار رشد بازگشته است. البته دراین میان تأثیر رشد نرخ ارز را نیز نباید نادیده گرفت چرا که تأثیر زیادی روی شرکتها و صنایع صادرات محور بورس دارد.
روز گذشته شاخص کل بورس با رشد 55 هزار و 773 واحدی معادل 3 درصد رشد کرد و بدین ترتیب شاخص به یک میلیون و 864 هزار و 945 واحد رسید. براین اساس بازدهی بورس تهران از ابتدای سالجاری به بیش از 263 درصد رسید. البته بررسی بازده هفتگی بازارها طی دو هفته اخیر نشان دهنده پیشی گرفتن بازار سکه از بورس است اما در میانمدت و بلندمدت بازدهی بازار سهام از همه بازارها سبقت گرفته است.
دیروز همچنین ارزش معاملات به بیش از 21 هزار و 691 میلیارد تومان رسید که نشان دهنده حجم بالا و قابل توجه معاملات و ورود نقدینگی به بازار است. برهمین اساس ارزش بازار نیز روز گذشته در آستانه 7 هزار میلیارد تومان ایستاد. دراین روز ارزش بازار به 6976 هزار میلیارد تومان رسید که بیش از دو برابر نقدینگی کل و تولید ناخالص داخلی کشور است.
اکبر ترکان در گفت و گو با «ایران»:
بعد از قطعنامه و برجام توافق با چین سومین تصمیم راهبردی دیپلماتیک است
4 تا قرارداد با ونزوئلا را در دولت قبل در بوق و کرنا کردند
احسان بداغی
از نظر اکبر ترکان مهمترین کار دولت در یک سال پیش رو بی توجهی به تخریبها و تمرکز برای پایان پروژههای نیمه تمامش است. پروژههایی که او در گفتوگو با «ایران» تأکید میکند اگر در این یک سال جمع نشوند، احتمالاً برای مدت بسیار طولانی بلاتکلیف خواهند ماند. نگاه او به موضوع تحولات سیاسی یک سال آینده ایران این گونه است که پیشبینی میکند تنشها با دولت همچنان ادامه داشته باشند و حملات به پاستور، خصوصاً از بهارستان تا روی کار آمدن دولت سیزدهم، تمام نشوند. ضمن اینکه معتقد است ورود به کارزار نزاع و بگومگوهای سیاسی، همان چیزی است که مخالفان دولت از پاستور انتظار دارند؛ انتظاری که نباید محقق شود.
***
در یک سال آخر دولت شاهد بالا گرفتن تنشها و حملاتی علیه دستگاه اجرایی هستیم. بحثهای مختلفی برای تقابل با دولت حتی تا سطح استیضاح رئیس جمهوری مطرح شد. فکر میکنید این دست بحثها چقدر با واقعیتها و ضرورتهای امروز کشور و یک سال پیش رو همخوانی دارد؟
سال آخر برای این دولت اهمیت بسزایی از حیث تکمیل کارها دارد.چند مورد در کارهای مهم حوزههای سرمایهگذاری را اشاره میکنم. گزارش بانک مرکزی برای خرداد 99 تأکید کرده که نرخ رشد کشاورزی 8.8 درصد است. فکر میکنید این میزان رشد از کجا ناشی شده؟ بخش مهمی از این مربوط به کارهایی است که از 7 سال پیش آغاز شده. مثلاً یکی اجازهای است که رهبر معظم انقلاب برای برداشت 8 میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای ساماندهی به رودخانههای مرزی و آبهای زیرسدها دادند که الان ثمره آن دارد خودش را نشان میدهد و ما در این بخش چنین نرخ رشدی را میبینیم.
مثال دیگر اتصال مراکز استانها به شبکه ریلی است. در یک سال گذشته رشت، ارومیه، کرمانشاه، همدان و شهرهای دیگری به این شبکه متصل شدند. دو مورد دیگر هست که باید حتماً تا پایان سال انجام شوند؛ یکی اردبیل است و دیگری سنندج. بحث اتصال چابهار به شبکه ریلی که در واقع دسترسی ریلی به مرز دریای عمان و اقیانوس هند هست را هم داریم.
اینکه این افتتاحها چه معنای اقتصادی برای کشور دارد خودش یک بحث مفصلی است. یک مثال هم از نفت بزنم؛ خط انتقال نفت خام از گوره به جاسک قرار است امسال تمام شود. این خط اهمیت استراتژیک دارد. در زمان جنگ یک بار این خط را ساختیم که نامش خط «محرم» بود و تا بندرلنگه هم آمده بود که به آتش بس خوردیم. کار این خط دور زدن تنگه هرمز برای صادرات نفت است. بعد از جنگ کار اتمام آن نیمه کاره ماند و به وزارت نیرو برای انتقال آب واگذار شد. حالا دوباره اهمیت اتمام این کار برای کشور مشخص شده و پی بردهاند که لازم است نقطه دوم صادرات نفت را به دریای عمان ببریم. این از ابتدای کار دولت آقای روحانی کلنگ خورد و الان از هزار و 50 کیلومتر خطی که باید ساخته شود، بخش زیادی انجام شده. مهمتر اینکه عمده کارهای آن هم داخل کشور انجام میشود. فولاد آن در داخل کشور ساخته میشود، ورق آن در داخل ایران توسط «اکسین» که تنها ورقساز عریض کشور است، ساخته میشود. سه تا لولهساز بزرگ کشور مشغول ساخت لوله برای آن هستند و حتی تمام دستگاههای تقویت فشار و تلمبههای آن هم ایرانی است. این هم یک مثال از کارهایی است که باید در سال پیش رو تمام شود. فهرست این کارها زیاد است و من هم قصد ندارم آنها را یکی یکی بگویم.
فقط میخواستم مثالی بزنم که دو چیز را مشخص کنیم؛ اول اینکه ببینیم دولت در سال پیش رو چه کارهایی دارد و دوم هم اینکه مشخص شود بر خلاف آنچه برخی دوستان میگویند، کار دولت در هفت سال گذشته صرفاً مذاکره و سرگرم بودن با دیپلماسی نبوده. بنابراین برهم زدن تمرکز دولت در این سال پایانی یعنی ضربه به همین نوع پروژهها. منتها من متأسفم که گویا برای دوستان جدید مجلس چیزهای دیگری مهم بوده و از همان ابتدا شروع کردهاند به اقداماتی که با واقعیتهای سال پایانی دولت همخوان نیست. اول کار این مجلس ، 12 رئیس کمیسیون آن نامه را به رئیس جمهوری نوشتند و همه اشکالات کشور را متوجه ایشان کردند. گویا نه تحریمی هست، نه دشمنی خارجی، نه چالشهای اقتصادی که به این دولت تحمیل شده است.
زمینه این رویکرد را چه میدانید؟ همیشه این نوع رفتارهای به قول شما مخرب، مخلوطی از اقدامات عمدی و سهوی هستند. برای هر بخش چقدر سهم قائل هستید؟
بهنظر من پشت بخش عمده و مؤثری از این اتفاقات یک قصد آگاهانه وجود دارد. اصلاً شکلگیری این مجلس در فضایی بود که به نظر میرسید یک دورخیز برای حذف بخشی از سیاسیون کشور است. اینکه رقبای جریان حاکم فعلی در مجلس در حدود 220 حوزه نامزد نداشتند و رقابت بین افراد یک جناح بود. چنین رقابتی قرار نیست به وضعیتی منجر شود که در آن شاهد سیاستورزی واقعبینانه باشیم. اینها رقبای اصلی دولت در 92 و 96 هم بودند.
به نظر من خیلی خوشبینانه است که اگر فکر کنیم الان اینها پرونده آن رقابتها و شکست انتخاباتی را میبندند و با یک گارد و رویکرد جدید با دولت وارد مناسبات میشوند. حرفهایی هم که زده میشود بخش زیادی، تعارف و ژست است.
تندترین حملهای که در این ماهها به دولت شد یکی بحث برخوردها با وزیر خارجه در صحن مجلس بود و دیگری پیش کشیدن بحث استیضاح رئیس جمهوری. رهبر معظم انقلاب هم در هر دوی این موارد تذکر دادند.
من فکر میکنم اینها با سخنان مقام معظم رهبری مدتی خودشان را کنترل میکنند، ولی این وضعیت موقتی است و دوام زیادی نخواهد داشت. ببینید ما در سالهای ابتدایی دهه 90 هم شاهد اتفاقاتی بودیم که باعث تذکر علنی رهبر معظم انقلاب به همین جریان و حامیان آن شد که نمونه برجسته آن بر هم زدن سخنرانیها و در رأس آن سخنرانی 22 بهمن آقای لاریجانی در قم بود. مگر بعد از آن این جریان همین کارها را تکرار نکرد؟ یا رهبر انقلاب مگر کم درباره نوع ادبیات برای نقد دستگاه دیپلماسی تذکر دادهاند، تا الان چقدر این تذکرها را اینها مد نظر قرار دادهاند؟ بنابراین به نظرم این فضا در یک سال آینده ادامه دارد و حتی میتواند تندتر هم بشود. واقعاً امیدواریم که اینطور نباشد.
ولی به هر حال ادامه اختلافات و تنشها روی پروژههایی که مورد اشاره شما بود تأثیر میگذارد. در این شرایط چه باید کرد؟
امیدواری من ناظر به عکسالعمل دولتمردان است که کاری کنند تا این اقدامات روی آنها تأثیر نگذارد. اما این را هم میدانم که به هر حال بیتأثیر نیست و نظام مدیریتی تحت تأثیر این تنشها قرار خواهد گرفت. اما به هر حال چارهای نیست، این یک سال را باید دولت متوجه جمع کردن کارها و پروژههایش باشد. دولتمردان در هر حالتی باید به مجلس احترام بگذارند، این احترام از قبل هم بوده اما حالا باید بدانند که وقت پاسخ دادن و این جور کارها نیست. ببینید مسأله یک سال پایانی این دولت فقط مسأله دولت دوازدهم و آقای روحانی نیست، مسأله کشور است. این سرمایهگذاریها و پروژههایی که باید جمع شوند فقط مسأله کارنامه دولت نیستند بلکه مسأله کشور هم هستند. اینها اگر در این یک سال به نتیجه نرسند، سرنوشت آنها برای بعد از دولت نامعلوم خواهد بود.
یعنی چطور؟ به عبارتی آیا شما میگویید دولت بعد اگر از طیف دیگری باشند این کارها را ادامه نمیدهند؟
من یک مثال میزنم تا بگویم حرفم چیست. من یک موقعی خودم وزیر راه بودم، تونل کندوان یکطرفه بود و دو تا ماشین از کنار هم در آن رد نمیشدند و برای رفت و آمد خیلی مشکل ایجاد میکرد. سال آخر دوره وزارتم به ابتکار آقای دکتر بازرگان که قائم مقام من بود، شروع کردیم به تعریض این تونل تا بشود آن را دوطرفه کرد. قسمت زیاد کار انجام شده بود که دوره ما تمام شد. من از آقای بازرگان خواهش کردم در وزارت راه بماند تا این کار و چند پروژه دیگر جمع شوند، ولی خب وزیر جدید هم مدیران خودش را داشت و آقای بازرگان هم رفت. نتیجهاش چه شد؟ این پروژه که کمتر از 6 ماه وقت میخواست تا به نتیجه برسد اما همه چیز را متوقف کردند تا از اول مطالعه کنند. نتیجهاش این شد که پروژه تا دو سال و نیم بعد به تعویق افتاد. مدیران و وزرای ما چون برای دخل و تصرف در کارهای کارشناسی قدرت و اختیار زیادی دارند، این دست اتفاقات معمولاً بعد از دست به دست شدن دولتها زیاد رخ میدهد. مدیران جدید تا بیایند متوجه شوند اولویتها کدام است، تصمیمات آنها خسارتهایی وارد میکنند. به این مسأله، موضوع تقابلهای سیاسی را هم اضافه کنید که آسیب را دو چندان میکند. بنابراین برای من مثل روز روشن است که اگر پروژههای دولت تا مرداد سال 1400جمع نشوند، حتی اگر 5 درصد یا 10 درصد هم از ادامه کار آنها باقی باشد، به این زودیها جمع نخواهند شد. چون ما هم آسیب ساختاری داریم که با تغییر مدیریت، اولویت پروژهها تغییر میکند و هم طرف مقابل اگر سر کار بیاید که احتمالش هم به نظر من تقریباً قطعی است، برای متوقف کردن پروژهها و تغییر اولویتها انگیزه سیاسی بسیار بالایی دارد. نتیجه این کار هم میشود ضرر به کل کشور و این اقتصادی که زیر بزرگترین فشارها است.
فکر میکنید کدام بخشها در صورت وقوع وضعیت احتمالی که گفتید بیشتر ضربه بخورند؟
نگرانی من بیشتر از بخش سرمایهگذاریهاست، البته در حوزه کارهای جاری هم جای نگرانی از این حیث وجود دارد اما بخش سرمایهگذاری اهمیت بیشتری دارد. چون آنجا یک سری روابطی شکل گرفته، کارگاههایی تجهیز و تشکیل شده، یک نظام اجرایی ایجاد شده و دارند در ابعاد مختلف کارهایی میکنند. خوابیدن اینها با یک سوت و با یک دستور امکان پذیر است اما راه انداختن مجدد آنها گاه چند ماه زمان میخواهد. ما با شرایطی مواجه هستیم که برخی میگویند همه مشکلات کشور تقصیر همین دولت از سال 92 به بعد است. خب معلوم است این تفکر وقتی به قدرت برسد میخواهد در عمل زیر همه چیز بزند. بارقههای آن هم در نامه 12 رئیس کمیسیون مجلس به آقای روحانی مشخص بود. آنجا گفتند بیا و از هر چه بهعنوان دولت وعده دادی و اعتقادداری برگرد. این یعنی آنکه ما اگر دولت را بگیریم تمام آنچه را که رشتهای پنبه میکنیم. مسأله فقط برجام و سیاست خارجی هم نیست، من پیشبینی میکنم که اگر اینها سال 1400 دولت را بگیرند اکثر پروژههای دولت فعلی را متوقف میکنند.
سال 84 یکدفعه رئیس جمهوری میآید که نه بخشی از پروژهها که اصل قانون برنامه چهارم توسعه را متوقف میکند. میگوید من این را قبول ندارم و میدهم آن را خمیر میکنند و مهم اینکه در متوقف کردن آن قانون هم موفق میشود. کسی هم جلویش را نمیگیرد. به همین دلیل آثار تصمیمات افراد سیاسی در اقتصاد ما بسیار بسیار شدید و البته در مقاطعی سهمگین است. با این پیشینه و سابقه و تجربه، معتقدم دولت باید در این یک سال پیش رو از پروژههایش که نتیجه کارنامهاش هستند پاسداری کند و اولین گام برای این کار هم وارد نشدن به دعواهای سیاسی است. رقبا و مخالفان تمام تلاش خود را خواهند کرد که دولت را در چاه این اختلافات که یک فرصت سوزی تمام عیار است، بیندازند. این دولت است که نباید در این چاهی که مخالفانش برایش میکنند، بیفتد.
فکر نمیکنید این رویکرد تعبیر به انفعال شود؟آیا نباید حداقل در همان چارچوب منطقی با مخالفان دولت گفتوگو کرد و به یک اقناع رسید؟
نصیحت و خواهش در این موضوع اثری ندارد. ای کاش داشت اما ندارد. آنها تصمیم خود را گرفتهاند و این روش بخش اصلی از سیاستورزی آنها را تشکیل میدهد. زمانی که آنها در حال از دست دادن قدرت بودند، این حرفها در آنها اثر نداشت. حالا که احساس قدرت گرفتن دوباره دارند دیگر جای خود دارد. خیلی گفته شده که در این دعواها منافع ملی و مصالح ملی نباید نادیده گرفته شوند و پای این موارد نباید به دعواهای سیاسی وارد شود، اما تأثیری نداشته. اینجا اگر دولت و طرفداران دولت دلشان واقعاً برای منافع ملی میسوزد باید خود را برای یک سالی که تخریب هم بشوند اما جواب ندهند، آماده کنند. قبلاً اصلاً موافق نبودم که مقابل تخریبها سکوت شود اما آنچه تجویز میکنم برای موقعیت اکنون است که فقط یک سال از عمر دولت باقی مانده. منافع ملت و کشور و نظام حکم میکند در چنین وضعیتی آنچه اولویت دارد، به سرانجام رساندن کار است نه دعوایی که طرف مقابل کلید زده. تندرویهای امروز ادامه همان تندرویهای سالهای 84 تا 92 است. یادتان هست که چقدر به بزرگان کشور توهین شد و چه تهمتهایی زدند؟ این همان مسیر است و همه ناظران سیاسی هم این را میدانند. یعنی مسأله روشنی است. امیدواری من فقط این است که این بار در مسیری که دارند، با تذکرهای جدی و البته اثربخش مواجه شوند. یعنی اهتمامی برای متوقف کردن این مسیر در آینده دیده شود.
با این توصیفی که شما از صحنه تحولات سیاسی دارید بهنظر میرسد معتقدید که اصلاحطلبان و اعتدالیون دولت بعدی را در دست نخواهند داشت و مخالفان دولت در مسیر توفیق هستند. اگر چنین باشد در کجا باید دنبال شانس کنترل تندرویها بگردیم؟
بهنظرم شانس این جریان برای گرفتن دولت در هر شرایطی زیادتر از بقیه است، مسألهای که میگویم ناظر به این است که چطور قبل و بعد از آن عمل کنند. یعنی بیشتر از آنکه چه کسی رئیس جمهوری میشود، این مسأله مهم است که بهصورت ملی تصمیم بگیریم جلو برویم و این تصمیم در سطوح عالی اتخاذ شود. البته بخش عاقل جریان منتقد و مخالف دولت هم نقش بسیار مهمی دارند. ما الان نیازمند یک قوه عاقله در بین گروهها و جریانها و در منازعات سیاسی هستیم که دامنه برخی زد و خوردها را کنترل کند. در همه طرفها هم این را میخواهیم. الان این هیجانات این نگرانی را ایجاد میکند که نکند عقلگرایی در سیاستورزی ما کمرنگ یا تعطیل شود. وقت ورود عقلای جریانها هم همین الان است، فردای کلید خوردن رقابتهای انتخاباتی دیر است. الان باید دامنه منازعات کنترل شود. بحث من ناظر به این نیست که فردا یک دولت اعتدالی یا اصلاحطلب روی کار بیاید. من این فرض را برای خودم بهصورت کامل در همه اظهارنظرها و توصیهها در نظر میگیرم که دولت بعدی از جریان مخالف دولت فعلی است. اتفاقاً همین فرض هم هست که نیاز به کنترل دامنه نزاع از همین حالا را به وجود میآورد. ببینید در مقاطع منتهی به سال 84 این ضرورت درک نشد و فضای تقابل سیاسی آنچنان در دولت بعد از اصلاحات ظهور کرد که یکی از بهترین شرایط اقتصادی کشور تحویل نفرات بعدی شد، بالاترین درآمدهای نفتی تاریخ هم به آن اضافه شد اما نتیجه در سال 92 یک اقتصاد کاملاً تخریب شده بود. الان اما شرایط ما در قیاس با سال قبل از انتخابات 84 فرق و سختیهای غیر قابل قیاسی دارد. جامعه تقریباً یک و نیم دهه زیر فشار اقتصادی و تحریم بوده، شاخصها وضعیت مناسبی ندارند و امریکا هم سختترین تحریمهای تاریخ را بر ما اعمال میکند. اینجا اگر تجربه آن تقابل تکرار شود و از الان برایش فکری نشود، نتیجهاش معلوم نیست بهکجا میرسد.
حالا در همین فضا ما بحث همکاریهای جامع با چین را داریم که خودش هم کم و بیش محل منازعاتی شده. یک طرف گروههای خارجنشین القا میکنند که این قرارداد فروش کشور است و از طرف دیگر برخی منتقدان داخلی هم با دفاع از این همکاریها القا میکنند که این ربطی به دولت ندارد.
از خارجیها که توقعی نیست اما بحث آنها که در داخل نظام هستند فرق میکند. قرارداد با چین یک اتفاقی است که میتواند آینده ایران را تغییر دهد. به نظر من اگر قطعنامه 598 و برجام را دو تصمیم مهم دیپلماتیک نظام پس از انقلاب بدانیم، قرارداد با چین سومین تصمیم مهم و راهبردی در این زمینه است. من خودم در بخش دفاعی بودم و میدانم که تجارب خوبی را با چین در این زمینه داشتیم. در بخشهای غیرنظامی هم همینطور. یعنی میتوانیم روی این همکاری بهعنوان یک همکاری بلندمدت حساب کنیم. در مورد روسیه هم همینطور است. این قرارداد نظام است، ما در برجام این اشتباه را کردیم و آن را به بحثهای جناحی تقلیل دادیم. ثمرهاش هم برایمان خوب نبود. در این مورد نباید این اتفاق بیفتد، چون عکس اتفاقی که برای برجام افتاد در اینجا ممکن است رخ دهد. آنجا منتقدان، توافق هستهای را سر تا ته به دولت و تصمیم و اطلاع دولت نسبت دادند و حالا در مورد همکاری با چین میخواهند تصویر دیگری بسازند که دولت در این توافق هیچکاره بوده. نه آن درست است و نه این. متأسفانه مخالفان دولت تا قبل از این مدام میگفتند دولت نگاه به غرب دارد و شرق را رها کرده. یک سری حرفهای خندهداری هم میزدند، مثلاً میگفتند دولت، رئیس جمهوری چین را در سفر به تهران خوب بدرقه نکرد و به همین دلیل آنها از ایران دلخور هستند. حالا که معلوم شده دولت در این مدت نه تنها بیتوجه به شرق نبوده، بلکه در حال بررسی گزینه راهبردی و استراتژیکی مثل همین قرارداد 25 ساله بوده، کم کم دارند میگویند این ربطی به دولت ندارد و تصمیم دولت نبوده!این واقعاً با انصاف و تدبیر همخوانی ندارد. ضمن اینکه هم باعث کندی کار میشود و هم تردید طرف مقابل.
بهنظر شما این قرارداد همکاریهای بلندمدت چقدر میتواند آثار منفی ناشی از تحریم را رفع کند؟
بهصورت کامل نمیتواند رافع تحریم باشد چین هرچقدر هم قدرتمند باشد بالاخره یک کشور است نه بیشتر. ولی قطعاً تا حد زیادی میتواند مشکلات ناشی از تحریم را کاهش دهد. ما به هر حال در همین شرایط تحریمی و بدون این توافق داریم با چین کارهایی میکنیم، نفت میفروشیم و پروژههایی داریم.
برخیها هم البته این را برجسته میکنند که چینیها از قرارداد فاز 11 پارس جنوبی خارج شدند. همچنان که برخی دیگر هم با دامن زدن به ادعاهایی مبنی بر اینکه بخشهایی از کشور در اختیار چین قرار میگیرد، به جو ضد چینی دامن میزنند.
آن تمام ماجرا نبود. 40 پروژه در قالب «اویل پک» با چینیها در همین دولت توافق شد که 7-8 تا از آنها تمام شد و بقیه هم در حال انجام هستند. چرا ما نباید از این ظرفیت همکاری بهره بیشتری ببریم. من هم شکی ندارم که تحریمها حتی کار با چین را نیز برای ما سخت میکند اما آن طرف قضیه هم این موضوع است که میشود برای حل این موضوع راهکار پیدا کرد. یعنی نیاز به طراحی یک مدل متفاوتی از همکاری است که شدنی هم هست.
آنها که ادعاهای عجیب و غریب دارند هم اشتباه میکنند ما عین همین قرارداد استراتژیک را در دوره آقای خاتمی با هند امضا کردیم و تا حدودی هم اجرا شد. آیا مستعمره هند شدیم؟ کشورهایی که برخی مثال میزنند که در قرارداد با چین فلان شدند و بهمان شدند، به لحاظ مؤلفههای قدرت ملی شاید 5 درصد ایران هم نباشند. یا مثلاً ما در دوره آقای هاشمی مثل همین قرارداد را با روسیه امضا کردیم. در آن دو قراردادی که اشاره کردم هم کارهای بزرگی انجام شد. هم در بخش دفاعی و هم غیر دفاعی. شاید البته به گستردگی این قرارداد نبودند اما بالاخره در همین مدل تعریف میشدند.
همین آقایانی که اصلاحطلبان و اعتدالیون را به داشتن نگاه به غرب و بیتوجهی به شرق متهم میکنند بگویند در دولت مطلوبشان کدام قرارداد مشابه با کشورهای شرقی امضا شد. مسأله آنها این بود که چهار تا قرارداد ساده با ونزوئلا را در بوق و کرنا میکردند، اما این نوع قراردادهای راهبردی را نمیبینند. قرارداد استراتژیک یک ظرفیت است که باید در قالب آن کارهای دیگری صورت بگیرد. یعنی شاید اسم قرارداد با چین 400 میلیارد دلار باشد اما ظرفیت آن خیلی بیشتر است.
به هر روی همه میدانیم که کشور تحریم است و استراتژی نظام هم مقاومت است. اما برخی از همانها که در شعار توصیه به مقاومت میکنند، وقتی پای هزینهها میرسد همه انتقادات را متوجه دولت میکنند. در حقیقت آنها در ارزیابیهای خود گویا فاکتور تحریم را یا نادیده میگیرند یا سهم زیادی به آن نمیدهند. آقای ترکان دولت روحانی در این فضا چه کاری میتوانسته بکند که نکرده است؟
اگر مسأله تحریمها را در معادله مشکلات امروز نادیده بگیریم، ارزیابی صد درصد غلطی از وضع موجود خواهیم داشت. گواه آن هم وضعیت سه سال 94، 95 و 96 است که امریکا زیر برجام نزده بود. وقتی نمیتوانیم نفت بفروشیم، وقتی پول کالای فروخته شده خودمان را نمیتوانیم بگیریم؛، وقتی نمیتوانیم بسیاری از کالاها، مواد اولیه و خدمات را بخریم یا اگر به صورت محدود میخریم باید درصد زیادی بیشتر از بقیه پول بدهیم، مشخص است که روی اقتصاد تأثیر میگذارد. در مواردی شده که یک کار ساده انتقال پول ما از یک نقطه دنیا به نقطه دیگر، 18 درصد برایمان هزینه داشته. این یعنی اینکه هم داریم گران میخریم، هم ارزان میفروشیم و هم در انتخابها دستمان باز نیست. خب اینها آثار منفی خود را نشان میدهند. آثار منفیاش چیست؟ یکی این است وقتی کمبود ارز پیدا میکنید قیمت ارز بالا میرود. دیگر این است وقتی کمبود بودجه پیدا میکنید دولت مجبور به استقراض میشود و این یعنی افزایش نقدینگی. افزایش نقدینگی هم یعنی افزایش سطح عمومی قیمتها و تورم. چطور میشود جلویش را گرفت؟ باید مانع افزایش ناهنجار نقدینگی شویم. چه موقع میتوانیم این کار را بکنیم؟ موقعی که بودجه کشور متعادل بشود و کسری نداشته باشد. خب تحریم درآمدهای دولت را کم کرده، یعنی شرکتها هم ضعیف شدهاند و مثل سابق نمیتوانند مالیات بدهند. اینها باز خودش باعث کاهش درآمد دولت میشود. اینکه اینها را نادیده بگیریم و بگوییم هر چه مشکل هست به تصمیمات داخلی دولت بر میگردد، شناخت غلط از مسائل است. نمیگویم تصمیمات دولت بدون نقص است. ولی خب حرفهایی زده میشود که دروغ است. مثلاً یکی از نمایندگان سرشناس مجلس فعلی در کلیپی گفته ایران میتوانست در قرارداد با عراق فلان پلتفرمها را اجرا کند و تولید مشترک از میادین مشترک بکند. من با اطلاع کامل میگویم این دروغ است و عراق هیچ وقت برای این کار اعلام تمایل و آمادگی نکرد.
تحریم یکباره کل اقتصاد ما را هدف گرفته. فقط در بحث ارز نیازمند منابع دلار هستیم که براحتی تأمین نمیشود. راه حلش هم اگر بپذیریم که جایگزین کردن ارزهای دیگر است، مگر یک شبه میشود این کار را کرد؟ همین یک قلم بحث کاهش منابع دلاری ببینید چقدر به اقتصاد کشور لطمه زده. اگر بخواهیم غیر شعاری و بر اساس حساب و کتاب واقعبینانه حرف بزنیم، تنها راه کشور هم در شرایط فعلی این است که به سمتی برویم که فعلاً فشار تحریم را کم کنیم نه اینکه تحریم را از بین ببریم. آن کار در کوتاه مدت و حتی میانمدت نشدنی است. اول باید این قدم را برداریم و بعد برویم سراغ قدمها بعدی. قرارداد با چین، روسیه، همسایگان و امثال اینها کم کردن فشار تحریم است. بنابراین من هر چند معتقدم دولت در جاهایی میتوانست عملکرد دیگری داشته باشد اما آن را دارای تاثیر زیاد برای شرایط بعد از تحریم نمیدانم.
در نهایت فکر میکنید اولویتهای دولت برای یک سال پیش رو چه باید باشند؟
نهایی کردن قرارداد با چین و تمام کردن پروژههایی که اشاره کردم، مهمترین کار است. البته خوشبختانه شنیدهام که آقای علی لاریجانی همچنان مسئولیت ادامه مذاکرات را برعهده دارد، چون قبلاً هم بخشی از کار توسط ایشان صورت گرفته بود و در جریان هست. حضور ایشان را هم من در این فرآیند با این شکل یک نقطه مثبت میدانم. باز تا جایی که اطلاع دارم، دولت هم موافق نقشی است که به ایشان داده شده و علاقهمند است که آقای لاریجانی این کار را ادامه دهد. در این یک سال علاوه بر این قرارداد، به نظر من دولت میتواند حداقل سنگ بنای قراردادهای مشابه جدید را با قدرتهایی مثل روسیه و هند هم بنا بگذارد. همین طور وارد قراردادهای تازهای با همسایگان شویم.
کما اینکه به طور مثال همین الان با پاکستان، کویت و عمان قرارداد صادرات گاز داریم و با امارات هم بررسیهایی دارد انجام میشود. این موارد باید بیشتر شود.
از نظر اکبر ترکان مهمترین کار دولت در یک سال پیش رو بی توجهی به تخریبها و تمرکز برای پایان پروژههای نیمه تمامش است. پروژههایی که او در گفتوگو با «ایران» تأکید میکند اگر در این یک سال جمع نشوند، احتمالاً برای مدت بسیار طولانی بلاتکلیف خواهند ماند. نگاه او به موضوع تحولات سیاسی یک سال آینده ایران این گونه است که پیشبینی میکند تنشها با دولت همچنان ادامه داشته باشند و حملات به پاستور، خصوصاً از بهارستان تا روی کار آمدن دولت سیزدهم، تمام نشوند. ضمن اینکه معتقد است ورود به کارزار نزاع و بگومگوهای سیاسی، همان چیزی است که مخالفان دولت از پاستور انتظار دارند؛ انتظاری که نباید محقق شود.
***
در یک سال آخر دولت شاهد بالا گرفتن تنشها و حملاتی علیه دستگاه اجرایی هستیم. بحثهای مختلفی برای تقابل با دولت حتی تا سطح استیضاح رئیس جمهوری مطرح شد. فکر میکنید این دست بحثها چقدر با واقعیتها و ضرورتهای امروز کشور و یک سال پیش رو همخوانی دارد؟
سال آخر برای این دولت اهمیت بسزایی از حیث تکمیل کارها دارد.چند مورد در کارهای مهم حوزههای سرمایهگذاری را اشاره میکنم. گزارش بانک مرکزی برای خرداد 99 تأکید کرده که نرخ رشد کشاورزی 8.8 درصد است. فکر میکنید این میزان رشد از کجا ناشی شده؟ بخش مهمی از این مربوط به کارهایی است که از 7 سال پیش آغاز شده. مثلاً یکی اجازهای است که رهبر معظم انقلاب برای برداشت 8 میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای ساماندهی به رودخانههای مرزی و آبهای زیرسدها دادند که الان ثمره آن دارد خودش را نشان میدهد و ما در این بخش چنین نرخ رشدی را میبینیم.
مثال دیگر اتصال مراکز استانها به شبکه ریلی است. در یک سال گذشته رشت، ارومیه، کرمانشاه، همدان و شهرهای دیگری به این شبکه متصل شدند. دو مورد دیگر هست که باید حتماً تا پایان سال انجام شوند؛ یکی اردبیل است و دیگری سنندج. بحث اتصال چابهار به شبکه ریلی که در واقع دسترسی ریلی به مرز دریای عمان و اقیانوس هند هست را هم داریم.
اینکه این افتتاحها چه معنای اقتصادی برای کشور دارد خودش یک بحث مفصلی است. یک مثال هم از نفت بزنم؛ خط انتقال نفت خام از گوره به جاسک قرار است امسال تمام شود. این خط اهمیت استراتژیک دارد. در زمان جنگ یک بار این خط را ساختیم که نامش خط «محرم» بود و تا بندرلنگه هم آمده بود که به آتش بس خوردیم. کار این خط دور زدن تنگه هرمز برای صادرات نفت است. بعد از جنگ کار اتمام آن نیمه کاره ماند و به وزارت نیرو برای انتقال آب واگذار شد. حالا دوباره اهمیت اتمام این کار برای کشور مشخص شده و پی بردهاند که لازم است نقطه دوم صادرات نفت را به دریای عمان ببریم. این از ابتدای کار دولت آقای روحانی کلنگ خورد و الان از هزار و 50 کیلومتر خطی که باید ساخته شود، بخش زیادی انجام شده. مهمتر اینکه عمده کارهای آن هم داخل کشور انجام میشود. فولاد آن در داخل کشور ساخته میشود، ورق آن در داخل ایران توسط «اکسین» که تنها ورقساز عریض کشور است، ساخته میشود. سه تا لولهساز بزرگ کشور مشغول ساخت لوله برای آن هستند و حتی تمام دستگاههای تقویت فشار و تلمبههای آن هم ایرانی است. این هم یک مثال از کارهایی است که باید در سال پیش رو تمام شود. فهرست این کارها زیاد است و من هم قصد ندارم آنها را یکی یکی بگویم.
فقط میخواستم مثالی بزنم که دو چیز را مشخص کنیم؛ اول اینکه ببینیم دولت در سال پیش رو چه کارهایی دارد و دوم هم اینکه مشخص شود بر خلاف آنچه برخی دوستان میگویند، کار دولت در هفت سال گذشته صرفاً مذاکره و سرگرم بودن با دیپلماسی نبوده. بنابراین برهم زدن تمرکز دولت در این سال پایانی یعنی ضربه به همین نوع پروژهها. منتها من متأسفم که گویا برای دوستان جدید مجلس چیزهای دیگری مهم بوده و از همان ابتدا شروع کردهاند به اقداماتی که با واقعیتهای سال پایانی دولت همخوان نیست. اول کار این مجلس ، 12 رئیس کمیسیون آن نامه را به رئیس جمهوری نوشتند و همه اشکالات کشور را متوجه ایشان کردند. گویا نه تحریمی هست، نه دشمنی خارجی، نه چالشهای اقتصادی که به این دولت تحمیل شده است.
زمینه این رویکرد را چه میدانید؟ همیشه این نوع رفتارهای به قول شما مخرب، مخلوطی از اقدامات عمدی و سهوی هستند. برای هر بخش چقدر سهم قائل هستید؟
بهنظر من پشت بخش عمده و مؤثری از این اتفاقات یک قصد آگاهانه وجود دارد. اصلاً شکلگیری این مجلس در فضایی بود که به نظر میرسید یک دورخیز برای حذف بخشی از سیاسیون کشور است. اینکه رقبای جریان حاکم فعلی در مجلس در حدود 220 حوزه نامزد نداشتند و رقابت بین افراد یک جناح بود. چنین رقابتی قرار نیست به وضعیتی منجر شود که در آن شاهد سیاستورزی واقعبینانه باشیم. اینها رقبای اصلی دولت در 92 و 96 هم بودند.
به نظر من خیلی خوشبینانه است که اگر فکر کنیم الان اینها پرونده آن رقابتها و شکست انتخاباتی را میبندند و با یک گارد و رویکرد جدید با دولت وارد مناسبات میشوند. حرفهایی هم که زده میشود بخش زیادی، تعارف و ژست است.
تندترین حملهای که در این ماهها به دولت شد یکی بحث برخوردها با وزیر خارجه در صحن مجلس بود و دیگری پیش کشیدن بحث استیضاح رئیس جمهوری. رهبر معظم انقلاب هم در هر دوی این موارد تذکر دادند.
من فکر میکنم اینها با سخنان مقام معظم رهبری مدتی خودشان را کنترل میکنند، ولی این وضعیت موقتی است و دوام زیادی نخواهد داشت. ببینید ما در سالهای ابتدایی دهه 90 هم شاهد اتفاقاتی بودیم که باعث تذکر علنی رهبر معظم انقلاب به همین جریان و حامیان آن شد که نمونه برجسته آن بر هم زدن سخنرانیها و در رأس آن سخنرانی 22 بهمن آقای لاریجانی در قم بود. مگر بعد از آن این جریان همین کارها را تکرار نکرد؟ یا رهبر انقلاب مگر کم درباره نوع ادبیات برای نقد دستگاه دیپلماسی تذکر دادهاند، تا الان چقدر این تذکرها را اینها مد نظر قرار دادهاند؟ بنابراین به نظرم این فضا در یک سال آینده ادامه دارد و حتی میتواند تندتر هم بشود. واقعاً امیدواریم که اینطور نباشد.
ولی به هر حال ادامه اختلافات و تنشها روی پروژههایی که مورد اشاره شما بود تأثیر میگذارد. در این شرایط چه باید کرد؟
امیدواری من ناظر به عکسالعمل دولتمردان است که کاری کنند تا این اقدامات روی آنها تأثیر نگذارد. اما این را هم میدانم که به هر حال بیتأثیر نیست و نظام مدیریتی تحت تأثیر این تنشها قرار خواهد گرفت. اما به هر حال چارهای نیست، این یک سال را باید دولت متوجه جمع کردن کارها و پروژههایش باشد. دولتمردان در هر حالتی باید به مجلس احترام بگذارند، این احترام از قبل هم بوده اما حالا باید بدانند که وقت پاسخ دادن و این جور کارها نیست. ببینید مسأله یک سال پایانی این دولت فقط مسأله دولت دوازدهم و آقای روحانی نیست، مسأله کشور است. این سرمایهگذاریها و پروژههایی که باید جمع شوند فقط مسأله کارنامه دولت نیستند بلکه مسأله کشور هم هستند. اینها اگر در این یک سال به نتیجه نرسند، سرنوشت آنها برای بعد از دولت نامعلوم خواهد بود.
یعنی چطور؟ به عبارتی آیا شما میگویید دولت بعد اگر از طیف دیگری باشند این کارها را ادامه نمیدهند؟
من یک مثال میزنم تا بگویم حرفم چیست. من یک موقعی خودم وزیر راه بودم، تونل کندوان یکطرفه بود و دو تا ماشین از کنار هم در آن رد نمیشدند و برای رفت و آمد خیلی مشکل ایجاد میکرد. سال آخر دوره وزارتم به ابتکار آقای دکتر بازرگان که قائم مقام من بود، شروع کردیم به تعریض این تونل تا بشود آن را دوطرفه کرد. قسمت زیاد کار انجام شده بود که دوره ما تمام شد. من از آقای بازرگان خواهش کردم در وزارت راه بماند تا این کار و چند پروژه دیگر جمع شوند، ولی خب وزیر جدید هم مدیران خودش را داشت و آقای بازرگان هم رفت. نتیجهاش چه شد؟ این پروژه که کمتر از 6 ماه وقت میخواست تا به نتیجه برسد اما همه چیز را متوقف کردند تا از اول مطالعه کنند. نتیجهاش این شد که پروژه تا دو سال و نیم بعد به تعویق افتاد. مدیران و وزرای ما چون برای دخل و تصرف در کارهای کارشناسی قدرت و اختیار زیادی دارند، این دست اتفاقات معمولاً بعد از دست به دست شدن دولتها زیاد رخ میدهد. مدیران جدید تا بیایند متوجه شوند اولویتها کدام است، تصمیمات آنها خسارتهایی وارد میکنند. به این مسأله، موضوع تقابلهای سیاسی را هم اضافه کنید که آسیب را دو چندان میکند. بنابراین برای من مثل روز روشن است که اگر پروژههای دولت تا مرداد سال 1400جمع نشوند، حتی اگر 5 درصد یا 10 درصد هم از ادامه کار آنها باقی باشد، به این زودیها جمع نخواهند شد. چون ما هم آسیب ساختاری داریم که با تغییر مدیریت، اولویت پروژهها تغییر میکند و هم طرف مقابل اگر سر کار بیاید که احتمالش هم به نظر من تقریباً قطعی است، برای متوقف کردن پروژهها و تغییر اولویتها انگیزه سیاسی بسیار بالایی دارد. نتیجه این کار هم میشود ضرر به کل کشور و این اقتصادی که زیر بزرگترین فشارها است.
فکر میکنید کدام بخشها در صورت وقوع وضعیت احتمالی که گفتید بیشتر ضربه بخورند؟
نگرانی من بیشتر از بخش سرمایهگذاریهاست، البته در حوزه کارهای جاری هم جای نگرانی از این حیث وجود دارد اما بخش سرمایهگذاری اهمیت بیشتری دارد. چون آنجا یک سری روابطی شکل گرفته، کارگاههایی تجهیز و تشکیل شده، یک نظام اجرایی ایجاد شده و دارند در ابعاد مختلف کارهایی میکنند. خوابیدن اینها با یک سوت و با یک دستور امکان پذیر است اما راه انداختن مجدد آنها گاه چند ماه زمان میخواهد. ما با شرایطی مواجه هستیم که برخی میگویند همه مشکلات کشور تقصیر همین دولت از سال 92 به بعد است. خب معلوم است این تفکر وقتی به قدرت برسد میخواهد در عمل زیر همه چیز بزند. بارقههای آن هم در نامه 12 رئیس کمیسیون مجلس به آقای روحانی مشخص بود. آنجا گفتند بیا و از هر چه بهعنوان دولت وعده دادی و اعتقادداری برگرد. این یعنی آنکه ما اگر دولت را بگیریم تمام آنچه را که رشتهای پنبه میکنیم. مسأله فقط برجام و سیاست خارجی هم نیست، من پیشبینی میکنم که اگر اینها سال 1400 دولت را بگیرند اکثر پروژههای دولت فعلی را متوقف میکنند.
سال 84 یکدفعه رئیس جمهوری میآید که نه بخشی از پروژهها که اصل قانون برنامه چهارم توسعه را متوقف میکند. میگوید من این را قبول ندارم و میدهم آن را خمیر میکنند و مهم اینکه در متوقف کردن آن قانون هم موفق میشود. کسی هم جلویش را نمیگیرد. به همین دلیل آثار تصمیمات افراد سیاسی در اقتصاد ما بسیار بسیار شدید و البته در مقاطعی سهمگین است. با این پیشینه و سابقه و تجربه، معتقدم دولت باید در این یک سال پیش رو از پروژههایش که نتیجه کارنامهاش هستند پاسداری کند و اولین گام برای این کار هم وارد نشدن به دعواهای سیاسی است. رقبا و مخالفان تمام تلاش خود را خواهند کرد که دولت را در چاه این اختلافات که یک فرصت سوزی تمام عیار است، بیندازند. این دولت است که نباید در این چاهی که مخالفانش برایش میکنند، بیفتد.
فکر نمیکنید این رویکرد تعبیر به انفعال شود؟آیا نباید حداقل در همان چارچوب منطقی با مخالفان دولت گفتوگو کرد و به یک اقناع رسید؟
نصیحت و خواهش در این موضوع اثری ندارد. ای کاش داشت اما ندارد. آنها تصمیم خود را گرفتهاند و این روش بخش اصلی از سیاستورزی آنها را تشکیل میدهد. زمانی که آنها در حال از دست دادن قدرت بودند، این حرفها در آنها اثر نداشت. حالا که احساس قدرت گرفتن دوباره دارند دیگر جای خود دارد. خیلی گفته شده که در این دعواها منافع ملی و مصالح ملی نباید نادیده گرفته شوند و پای این موارد نباید به دعواهای سیاسی وارد شود، اما تأثیری نداشته. اینجا اگر دولت و طرفداران دولت دلشان واقعاً برای منافع ملی میسوزد باید خود را برای یک سالی که تخریب هم بشوند اما جواب ندهند، آماده کنند. قبلاً اصلاً موافق نبودم که مقابل تخریبها سکوت شود اما آنچه تجویز میکنم برای موقعیت اکنون است که فقط یک سال از عمر دولت باقی مانده. منافع ملت و کشور و نظام حکم میکند در چنین وضعیتی آنچه اولویت دارد، به سرانجام رساندن کار است نه دعوایی که طرف مقابل کلید زده. تندرویهای امروز ادامه همان تندرویهای سالهای 84 تا 92 است. یادتان هست که چقدر به بزرگان کشور توهین شد و چه تهمتهایی زدند؟ این همان مسیر است و همه ناظران سیاسی هم این را میدانند. یعنی مسأله روشنی است. امیدواری من فقط این است که این بار در مسیری که دارند، با تذکرهای جدی و البته اثربخش مواجه شوند. یعنی اهتمامی برای متوقف کردن این مسیر در آینده دیده شود.
با این توصیفی که شما از صحنه تحولات سیاسی دارید بهنظر میرسد معتقدید که اصلاحطلبان و اعتدالیون دولت بعدی را در دست نخواهند داشت و مخالفان دولت در مسیر توفیق هستند. اگر چنین باشد در کجا باید دنبال شانس کنترل تندرویها بگردیم؟
بهنظرم شانس این جریان برای گرفتن دولت در هر شرایطی زیادتر از بقیه است، مسألهای که میگویم ناظر به این است که چطور قبل و بعد از آن عمل کنند. یعنی بیشتر از آنکه چه کسی رئیس جمهوری میشود، این مسأله مهم است که بهصورت ملی تصمیم بگیریم جلو برویم و این تصمیم در سطوح عالی اتخاذ شود. البته بخش عاقل جریان منتقد و مخالف دولت هم نقش بسیار مهمی دارند. ما الان نیازمند یک قوه عاقله در بین گروهها و جریانها و در منازعات سیاسی هستیم که دامنه برخی زد و خوردها را کنترل کند. در همه طرفها هم این را میخواهیم. الان این هیجانات این نگرانی را ایجاد میکند که نکند عقلگرایی در سیاستورزی ما کمرنگ یا تعطیل شود. وقت ورود عقلای جریانها هم همین الان است، فردای کلید خوردن رقابتهای انتخاباتی دیر است. الان باید دامنه منازعات کنترل شود. بحث من ناظر به این نیست که فردا یک دولت اعتدالی یا اصلاحطلب روی کار بیاید. من این فرض را برای خودم بهصورت کامل در همه اظهارنظرها و توصیهها در نظر میگیرم که دولت بعدی از جریان مخالف دولت فعلی است. اتفاقاً همین فرض هم هست که نیاز به کنترل دامنه نزاع از همین حالا را به وجود میآورد. ببینید در مقاطع منتهی به سال 84 این ضرورت درک نشد و فضای تقابل سیاسی آنچنان در دولت بعد از اصلاحات ظهور کرد که یکی از بهترین شرایط اقتصادی کشور تحویل نفرات بعدی شد، بالاترین درآمدهای نفتی تاریخ هم به آن اضافه شد اما نتیجه در سال 92 یک اقتصاد کاملاً تخریب شده بود. الان اما شرایط ما در قیاس با سال قبل از انتخابات 84 فرق و سختیهای غیر قابل قیاسی دارد. جامعه تقریباً یک و نیم دهه زیر فشار اقتصادی و تحریم بوده، شاخصها وضعیت مناسبی ندارند و امریکا هم سختترین تحریمهای تاریخ را بر ما اعمال میکند. اینجا اگر تجربه آن تقابل تکرار شود و از الان برایش فکری نشود، نتیجهاش معلوم نیست بهکجا میرسد.
حالا در همین فضا ما بحث همکاریهای جامع با چین را داریم که خودش هم کم و بیش محل منازعاتی شده. یک طرف گروههای خارجنشین القا میکنند که این قرارداد فروش کشور است و از طرف دیگر برخی منتقدان داخلی هم با دفاع از این همکاریها القا میکنند که این ربطی به دولت ندارد.
از خارجیها که توقعی نیست اما بحث آنها که در داخل نظام هستند فرق میکند. قرارداد با چین یک اتفاقی است که میتواند آینده ایران را تغییر دهد. به نظر من اگر قطعنامه 598 و برجام را دو تصمیم مهم دیپلماتیک نظام پس از انقلاب بدانیم، قرارداد با چین سومین تصمیم مهم و راهبردی در این زمینه است. من خودم در بخش دفاعی بودم و میدانم که تجارب خوبی را با چین در این زمینه داشتیم. در بخشهای غیرنظامی هم همینطور. یعنی میتوانیم روی این همکاری بهعنوان یک همکاری بلندمدت حساب کنیم. در مورد روسیه هم همینطور است. این قرارداد نظام است، ما در برجام این اشتباه را کردیم و آن را به بحثهای جناحی تقلیل دادیم. ثمرهاش هم برایمان خوب نبود. در این مورد نباید این اتفاق بیفتد، چون عکس اتفاقی که برای برجام افتاد در اینجا ممکن است رخ دهد. آنجا منتقدان، توافق هستهای را سر تا ته به دولت و تصمیم و اطلاع دولت نسبت دادند و حالا در مورد همکاری با چین میخواهند تصویر دیگری بسازند که دولت در این توافق هیچکاره بوده. نه آن درست است و نه این. متأسفانه مخالفان دولت تا قبل از این مدام میگفتند دولت نگاه به غرب دارد و شرق را رها کرده. یک سری حرفهای خندهداری هم میزدند، مثلاً میگفتند دولت، رئیس جمهوری چین را در سفر به تهران خوب بدرقه نکرد و به همین دلیل آنها از ایران دلخور هستند. حالا که معلوم شده دولت در این مدت نه تنها بیتوجه به شرق نبوده، بلکه در حال بررسی گزینه راهبردی و استراتژیکی مثل همین قرارداد 25 ساله بوده، کم کم دارند میگویند این ربطی به دولت ندارد و تصمیم دولت نبوده!این واقعاً با انصاف و تدبیر همخوانی ندارد. ضمن اینکه هم باعث کندی کار میشود و هم تردید طرف مقابل.
بهنظر شما این قرارداد همکاریهای بلندمدت چقدر میتواند آثار منفی ناشی از تحریم را رفع کند؟
بهصورت کامل نمیتواند رافع تحریم باشد چین هرچقدر هم قدرتمند باشد بالاخره یک کشور است نه بیشتر. ولی قطعاً تا حد زیادی میتواند مشکلات ناشی از تحریم را کاهش دهد. ما به هر حال در همین شرایط تحریمی و بدون این توافق داریم با چین کارهایی میکنیم، نفت میفروشیم و پروژههایی داریم.
برخیها هم البته این را برجسته میکنند که چینیها از قرارداد فاز 11 پارس جنوبی خارج شدند. همچنان که برخی دیگر هم با دامن زدن به ادعاهایی مبنی بر اینکه بخشهایی از کشور در اختیار چین قرار میگیرد، به جو ضد چینی دامن میزنند.
آن تمام ماجرا نبود. 40 پروژه در قالب «اویل پک» با چینیها در همین دولت توافق شد که 7-8 تا از آنها تمام شد و بقیه هم در حال انجام هستند. چرا ما نباید از این ظرفیت همکاری بهره بیشتری ببریم. من هم شکی ندارم که تحریمها حتی کار با چین را نیز برای ما سخت میکند اما آن طرف قضیه هم این موضوع است که میشود برای حل این موضوع راهکار پیدا کرد. یعنی نیاز به طراحی یک مدل متفاوتی از همکاری است که شدنی هم هست.
آنها که ادعاهای عجیب و غریب دارند هم اشتباه میکنند ما عین همین قرارداد استراتژیک را در دوره آقای خاتمی با هند امضا کردیم و تا حدودی هم اجرا شد. آیا مستعمره هند شدیم؟ کشورهایی که برخی مثال میزنند که در قرارداد با چین فلان شدند و بهمان شدند، به لحاظ مؤلفههای قدرت ملی شاید 5 درصد ایران هم نباشند. یا مثلاً ما در دوره آقای هاشمی مثل همین قرارداد را با روسیه امضا کردیم. در آن دو قراردادی که اشاره کردم هم کارهای بزرگی انجام شد. هم در بخش دفاعی و هم غیر دفاعی. شاید البته به گستردگی این قرارداد نبودند اما بالاخره در همین مدل تعریف میشدند.
همین آقایانی که اصلاحطلبان و اعتدالیون را به داشتن نگاه به غرب و بیتوجهی به شرق متهم میکنند بگویند در دولت مطلوبشان کدام قرارداد مشابه با کشورهای شرقی امضا شد. مسأله آنها این بود که چهار تا قرارداد ساده با ونزوئلا را در بوق و کرنا میکردند، اما این نوع قراردادهای راهبردی را نمیبینند. قرارداد استراتژیک یک ظرفیت است که باید در قالب آن کارهای دیگری صورت بگیرد. یعنی شاید اسم قرارداد با چین 400 میلیارد دلار باشد اما ظرفیت آن خیلی بیشتر است.
به هر روی همه میدانیم که کشور تحریم است و استراتژی نظام هم مقاومت است. اما برخی از همانها که در شعار توصیه به مقاومت میکنند، وقتی پای هزینهها میرسد همه انتقادات را متوجه دولت میکنند. در حقیقت آنها در ارزیابیهای خود گویا فاکتور تحریم را یا نادیده میگیرند یا سهم زیادی به آن نمیدهند. آقای ترکان دولت روحانی در این فضا چه کاری میتوانسته بکند که نکرده است؟
اگر مسأله تحریمها را در معادله مشکلات امروز نادیده بگیریم، ارزیابی صد درصد غلطی از وضع موجود خواهیم داشت. گواه آن هم وضعیت سه سال 94، 95 و 96 است که امریکا زیر برجام نزده بود. وقتی نمیتوانیم نفت بفروشیم، وقتی پول کالای فروخته شده خودمان را نمیتوانیم بگیریم؛، وقتی نمیتوانیم بسیاری از کالاها، مواد اولیه و خدمات را بخریم یا اگر به صورت محدود میخریم باید درصد زیادی بیشتر از بقیه پول بدهیم، مشخص است که روی اقتصاد تأثیر میگذارد. در مواردی شده که یک کار ساده انتقال پول ما از یک نقطه دنیا به نقطه دیگر، 18 درصد برایمان هزینه داشته. این یعنی اینکه هم داریم گران میخریم، هم ارزان میفروشیم و هم در انتخابها دستمان باز نیست. خب اینها آثار منفی خود را نشان میدهند. آثار منفیاش چیست؟ یکی این است وقتی کمبود ارز پیدا میکنید قیمت ارز بالا میرود. دیگر این است وقتی کمبود بودجه پیدا میکنید دولت مجبور به استقراض میشود و این یعنی افزایش نقدینگی. افزایش نقدینگی هم یعنی افزایش سطح عمومی قیمتها و تورم. چطور میشود جلویش را گرفت؟ باید مانع افزایش ناهنجار نقدینگی شویم. چه موقع میتوانیم این کار را بکنیم؟ موقعی که بودجه کشور متعادل بشود و کسری نداشته باشد. خب تحریم درآمدهای دولت را کم کرده، یعنی شرکتها هم ضعیف شدهاند و مثل سابق نمیتوانند مالیات بدهند. اینها باز خودش باعث کاهش درآمد دولت میشود. اینکه اینها را نادیده بگیریم و بگوییم هر چه مشکل هست به تصمیمات داخلی دولت بر میگردد، شناخت غلط از مسائل است. نمیگویم تصمیمات دولت بدون نقص است. ولی خب حرفهایی زده میشود که دروغ است. مثلاً یکی از نمایندگان سرشناس مجلس فعلی در کلیپی گفته ایران میتوانست در قرارداد با عراق فلان پلتفرمها را اجرا کند و تولید مشترک از میادین مشترک بکند. من با اطلاع کامل میگویم این دروغ است و عراق هیچ وقت برای این کار اعلام تمایل و آمادگی نکرد.
تحریم یکباره کل اقتصاد ما را هدف گرفته. فقط در بحث ارز نیازمند منابع دلار هستیم که براحتی تأمین نمیشود. راه حلش هم اگر بپذیریم که جایگزین کردن ارزهای دیگر است، مگر یک شبه میشود این کار را کرد؟ همین یک قلم بحث کاهش منابع دلاری ببینید چقدر به اقتصاد کشور لطمه زده. اگر بخواهیم غیر شعاری و بر اساس حساب و کتاب واقعبینانه حرف بزنیم، تنها راه کشور هم در شرایط فعلی این است که به سمتی برویم که فعلاً فشار تحریم را کم کنیم نه اینکه تحریم را از بین ببریم. آن کار در کوتاه مدت و حتی میانمدت نشدنی است. اول باید این قدم را برداریم و بعد برویم سراغ قدمها بعدی. قرارداد با چین، روسیه، همسایگان و امثال اینها کم کردن فشار تحریم است. بنابراین من هر چند معتقدم دولت در جاهایی میتوانست عملکرد دیگری داشته باشد اما آن را دارای تاثیر زیاد برای شرایط بعد از تحریم نمیدانم.
در نهایت فکر میکنید اولویتهای دولت برای یک سال پیش رو چه باید باشند؟
نهایی کردن قرارداد با چین و تمام کردن پروژههایی که اشاره کردم، مهمترین کار است. البته خوشبختانه شنیدهام که آقای علی لاریجانی همچنان مسئولیت ادامه مذاکرات را برعهده دارد، چون قبلاً هم بخشی از کار توسط ایشان صورت گرفته بود و در جریان هست. حضور ایشان را هم من در این فرآیند با این شکل یک نقطه مثبت میدانم. باز تا جایی که اطلاع دارم، دولت هم موافق نقشی است که به ایشان داده شده و علاقهمند است که آقای لاریجانی این کار را ادامه دهد. در این یک سال علاوه بر این قرارداد، به نظر من دولت میتواند حداقل سنگ بنای قراردادهای مشابه جدید را با قدرتهایی مثل روسیه و هند هم بنا بگذارد. همین طور وارد قراردادهای تازهای با همسایگان شویم.
کما اینکه به طور مثال همین الان با پاکستان، کویت و عمان قرارداد صادرات گاز داریم و با امارات هم بررسیهایی دارد انجام میشود. این موارد باید بیشتر شود.
روحانی: دولت از راهحل های دلسوزان نظام و کشور برای عبور از شرایط سخت استقبال میکند
بدون شعار تخیلی راهحل اقتصادی دهید
رئیسجمهوری با اشاره به شرایط سخت ناشی از جنگ اقتصادی، تحریمها و فشارهای حداکثری امریکا و نیز محدودیتهای غیر قابل اجتناب شیوع کرونا در کشور، تصریح کرد: دولت مطمئناً با نگرشی واقعبینانه به شرایط سخت کنونی و در عین حال با اتکا به توانمندیهای داخلی و راهحلهای عملیاتی و عینی به دور از شعارهای تخیلی، برای حل مشکلات کشور تلاش میکند.
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، حسن روحانی روز گذشته در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، افزود: تعیین راهحلها نباید برگرفته از نگاه رؤیایی و فارغ از حقایق اقتصادی کشور یا نگرشهای ناامیدکننده و بدبینانه نسبت به تواناییها و ظرفیتهای کشور باشد.
رئیس جمهوری گفت: با بهرهگیری از تجربههای گرانسنگ سالها مقابله با تحمیل شرایط سخت اقتصادی، با همراهی مردم، فعالان و کارشناسان اقتصادی و همکاری سایر قوای کشور، از این شرایط با سرافرازی عبور خواهیم کرد.
روحانی با بیان اینکه دولت از ارائه پیشنهادها و راهحلهای دلسوزان نظام و کشور در این راستا استقبال میکند، افزود: مهم این است که با وجود موانع و مشکلات پیچیده و خاص اقتصادی، کشور توانایی گذر از این شرایط دشوار را دارد.
رئیس جمهوری با بیان اینکه تسهیل در ورود و خروج کالا در گمرکات کشور از اولویتهای مهم دولت در حوزه تجارت است، گفت:ترخیص کالا در کوتاهترین زمان همراه با شفافیت و اجرای دقیق دستورالعملها از سوی دستگاههای مرتبط برای رونق بخشیدن به تولید و تأمین مواد اولیه و کالاهای اساسی، تصمیم جدی دولت تدبیر و امید است که باید با دقت دنبال شود.
روحانی با اشاره به پیشرفتهایی که در زمینه ثبت اطلاعات، نحوه ترخیص و تسریع در به حداقل رساندن زمان ترخیص کالاها، حاصل شده است، افزود: با توجه به موجودی فراوان کالا در گمرکات کشور، سرعت بخشیدن به ترخیص کالاهای اولویتدار برای جریان تولید حائز اهمیت است.
رئیس جمهوری اظهار داشت: وزارت صمت برای تأمین نیازهای بخش تولید کشور با تعیین اولویت ترخیص کالا در هماهنگی با وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی بر اساس دستورالعمل ابلاغی برای تسریع در ترخیص کالاهای اولویتدار برنامهریزی و اقدام کند.
روحانی تصریح کرد: سامانه تجارت کشور باید بهطور هوشمند و بهنگام، اطلاعات دقیق در زمینه موجودی کالاهای ضروری و نیازهای اولیه تولید را ثبت و ارائه کند تا بر اساس آن بتوانیم برای تولید و رونق کسب و کار کشور برنامهریزی کنیم.
در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، رئیس کل بانک مرکزی گزارشی از وضعیت بازار ارز و برنامههای در دست اجرای این بانک برای ساماندهی بازار ارز ارائه کرد و اعضای ستاد اقتصادی نیز بر پیگیری جدی و دقیق دستورالعمل تدوین شده برای تنظیم بازار ارز تأکید کردند.
باهنر: سؤال و استیضاح رئیسجمهوری توهم است
دولت در تمام مسائل اختیار تام ندارد و یکسری از تصمیمات را هم شورای عالی امنیت ملی میگیرد
محمد رضا باهنر معتقد است نمایندگان مجلس طرح روشن و مشخصی برای برون رفت از وضعیت فعلی ندارند و فکر میکنند مهمترین وظیفهشان دعوا کردن با دولت است. دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در گفتوگو با خبرآنلاین بحثهای همیشگی خود درباره ضرورت تقویت احزاب و کارکرد آنها را یادآوری کرد و توضیح داد که چون سیستم حزبی وجود ندارد کادرسازی هم بخوبی شکل نمیگیرد. او در بخشی از این گفتوگو گفت: مدعی هستم که نماینده مجلس در جبهه سیاسی یک سردار است، در نیروهای نظامی زمانی که یک نفر میخواهد سردار شود باید اول ستوان، سروان، سرگرد، سرهنگ۲ و سرهنگ تمام باشد و اگر کار چشمگیر و اساسی کرد بتواند سردار شود. اما نماینده مجلس ما معلمی بوده است که درسهایش را خوب خوانده ونیروی خوبی بوده است و مردم هم او را دوست داشتند و یکدفعه نماینده مجلس شده است، یا یک سپاهی یکدفعه نماینده میشود یا امام جمعهای یکدفعه نماینده میشود و اصلاً دوران حکمرانی خوب را هیچ کجا نگذراندهاند و با ذهنیات غیرعلمی و غیر واقعی خودش نماینده شده است.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: واقعیت این است که کادرسازی آنطور که باید انجام میشد، انجام نشده است. مثلاً در مورد فوتبالیستها بچهها را از دبستان انتخاب میکنند و با آنها تمرین و روی آنها سرمایهگذاری میکنند و بعد آنها فوتبالیستهای مشهوری میشوند و... و اینگونه نیست که امروز کسی از خانهاش بیرون بیاید و فردا فوتبالیست معروفی شود. این یک کار تدریجی و مداوم و پیوسته است که این اتفاق در سیاست انجام نشده و ما هنوز که هنوز است از نیروهای نسل اول انقلاب که در حزب جمهوری بودند استفاده میکنیم، یعنی آنها آنجا کشف شدهاند، الان حزبی که بتواند نیروها را کشف کند هم نداریم. باهنر ادامه داد: ببینید در مجلس چه غوغایی است، چون مشکلات مملکت پیچیده است و عوامل زیادی دارد، نمایندهها هم یک طرح روشن و مشخصی برای برون رفت از این وضعیت ندارند و فکر میکنند مهمترین وظیفهشان دعوا کردن با دولت است. من ممکن است خیلی نقدها به دولت بکنم اما اصلاً این قوای سه گانه نباید فکر کنند که میتوانند در تقابل با همدیگر مشکلات مملکت را حل کنند، اینها باید همگرا، همراه و همفکر باشند و یکدیگر را اصلاح کنند تا بتوانند بعضی از مشکلات را حل کنند. مشکلات مملکت زیاد است و کسی نمیتواند آن را نفی کند، از بیکاری و گرانی وتورم گرفته تا کرونا و...؛ تصور بعضی از نمایندهها این است که دولت کم کار است و باید دولت را اصلاح کرد، بعضیها میگفتند از رئیس جمهوری سؤال کنیم، بعضیها میگفتند که سؤال فایده ندارد و ما باید عدم کفایت سیاسی رئیس جمهوری را مطرح کنیم، اینها یکسری توهمات است، یعنی الان در فاصله یک سال و نیم پایان دولت، گرفتن عدم کفایت سیاسی رئیس جمهوری نه ممکن است و نه مصلحت، ساختار دولت را هم نمیشود عوض کرد. باهنر ادامه داد: بعضی از نمایندهها دارند اشتباه میکنند که فکر میکنند اگر ۵ وزیر را استیضاح کنند و دو سؤال از رئیس جمهوری کردند و... مشکلات حل میشود در صورتی که با این کارها مشکلات پیچیدهتر میشود، ممکن است در تبلیغات بگویند که همه مشکلات گردن دولت است اما تا کی میشود از این فرم استفاده کرد. باید با هم این مشکلات را حل کنند. بنابراین درباره عملکرد دولتها و مجالس و... اصلاً نمیشود دنبال یک علت علی الاطلاق بود، چون مجموعهای از عوامل روی هم جمع میشود. بعضی از عوامل در اختیار است و قابل تغییر و اصلاح، اما بعضی از این عوامل ذاتی است و اصلاً نمیشود کاری با آن کرد. دولت در تمام مسائل اختیار تام ندارد و محدودیتهایی دارد و یکسری از تصمیمات را هم شورای عالی امنیت ملی میگیرد.وی افزود: درست است که رئیس شورای عالی امنیت ملی، رئیس جمهوری است ولی این شورا ۱۰ الی ۱۵ نفره است که در قانون اساسی هم آمده و عموماً سیاست خارجی ما را شورای عالی امنیت ملی تعیین میکند و تصمیم میگیرد که مذاکره شود یا نه، ارتباط داشته باشیم یا نه و... پس یکسری از عوامل در اختیار رئیس جمهوری نیست. اگر بخواهیم با همه وجود عوامل محیطی به عملکرد دولت نمره دهیم، نمره این دولت از نظر من نمره ردی نیست.
سعیدلیلاز:
قرارداد با چین موازنه را به روابط خارجی ایران برمیگرداند
سعید لیلاز، تحلیلگر سیاسی- اقتصادی معتقد است که حتی غربگرایان هم باید از همکاریهای بلندمدت ایران و چین استقبال کنند.
لیلاز در بخشی از گفتوگوی خود با جماران گفت: این قراردادی بسیار خوب است؛ بویژه در موقعیتی که ایران قرار دارد. به نظرم کسانی که طرفدار مصالحه با امریکا هستند یا حتی غربگرایان باید از این قرارداد حمایت کنند. زیرا این قرارداد میتواند امریکا را به پای میز مذاکره با ایران بکشاند.
او افزود: حساسیت عمومی و دغدغه نخبگان با هر نیتی که باشد، نشانه یک «ایران دوستی ناب» بوده و ضامن حفظ موازنه ایران با شرق و غرب است. موازنهای که از سالیان دور بخش لاینفک سیاست خارجی ایران بوده است. مردم ما همواره باید مراقب حکومتها باشند تا مبادا خطایی مرتکب شوند. هر دولتی در دنیا از امریکا و انگلیس و فرانسه گرفته تا چین و ایران و... تنها به دنبال حداکثرسازی منافع خودش است و از این بابت نه میتوان هیچ کشوری را لعن و نفرین کرد و نه میشود به آن جایزه داد. ما نیز باید به دنبال حداکثری کردن منافع خود باشیم. به همین دلیل، من در چنین موقعیتی طرفدار همکاری با چین هستم.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: معتقدم این قرارداد در وهله اول موازنه را به روابط خارجی ایران بازمی گرداند و در مرحله دوم از زیاده خواهیهای غرب بویژه ایالات متحده امریکا جلوگیری و به بی عملی اروپا پاسخی مثبت میدهد. اقتصاد چین ارزانترین اقتصادی است که ایران میتواند با آن کار کند. کار کردن ایران با چین یک ضرورت ژئوپلیتیک و سیاسی نیست، بلکه ضرورت اقتصادی است. به همین دلیل است که تا مردم را رها میکنیم، به سراغ چین میروند و از آنجا کالا میآورند. زیرا تنها اقتصاد دلاری ارزان و در دسترس ایران است. مابقی یا دلاری نبوده یا اینکه ارزان و در دسترس نیستند. موقعیت فعلی ما ایجاب میکند از هر قراردادی که بنبست اقتصادی فعلی کشور را میشکند، استقبال کنیم.
لیلاز گفت: مسأله این نیست که ما نباید هیچ قراردادی ببندیم. ایران هم باید بتواند در شرایط فعلی بر اساس موقعیت خودش برای حفظ موازنه و عقب راندن زیادهخواهیهای امریکا کاری کند. ولی یافتههای ما در تجربه اخیر برجام نشان داده که اروپا عملاً وجود خارجی ندارد. اگر فرانسه و آلمان و... ادعایی مطرح میکنند، حرف زیادی میزنند. بنابراین، ما باید به فکر برقرار کردن مجدد این موازنه باشیم. راه حل فعلاً جز چین نمیتواند باشد؛ برای اینکه روسیه که شریک بالقوه دیگر ایران است، همسایه ما است و امکان اینکه بتواند به ایران علاوه بر فشار اقتصادی، فشار سیاسی بیاورد، بیشتر از چین است. یکی از مزایای بستن قرارداد با چین در این است که آن کشور همسایه ایران نیست، پس اصلاً امکان اینکه بتواند ما را تحت سلطه سیاسی خود درآورد، وجود ندارد.
لیلاز تصریح کرد: الان کسانی که میخواهند ایران زنده بماند و غصه ایران را میخورند باید از این قرارداد استقبال کنند. برای اینکه هم فشار را از روی کشور کم میکند و هم قدرت چانهزنی ما را در برابر غرب بالا میبرد. ما اگر از این فرصت خود با چین استفاده نکنیم، غرب هیچ گاه فرصتی برای ما فراهم نمیکند. تجربه نشان داده که غرب تا اطلاع ثانوی چیزی جز ایالات متحده امریکا نیست. این حرف بسیار مهمی است که مطرح میکنم. هرگونه محاسبه روی آلمان یا اتحادیه اروپا، محاسبه روی خلأ است و شاید مشابه ساختن خانهای روی ماسههای کنار دریا باشد.
سازمان جنگلها برای سومین بار شکایت به دیوان عدالت میبرد
تصرف 5 هزار و 600 هکتار از جنگلهای هیرکانی توسط یک نفر!
زهرا کشوری
خبرنگار
شکایت 10 ساله سازمان جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری کشور از شخصی که به نام وقف، ۵ هزار و ۶۰۰ هکتار از جنگلهای هیرکانی ساری را تصاحب کرده هنوز به جایی نرسیده است این سازمان درخواست ورود رئیس قوه قضائیه یا صدور برای حفاظت از باستانیترین جنگلهای کشور در روستای آقمشهد ساری را دارد. جنگلهای هیرکانی ایران یکی از قدیمیترین جنگلهای جهان هستند که سال گذشته بهعنوان میراث طبیعی بشریت در فهرست جهانی یونسکو ثبت شدند. آنطور که رضا افلاطونی، مدیرکل دفتر حقوقی سازمان امور جنگلها به روزنامه ایران میگوید: «این شخص بهدنبال بهرهبرداری از چوب درختان هیرکانی برای ساخت مصنوعات چوبی است.»
«سید محسن موسوی تاکامی»، مدیر کل اداره منابعطبیعی مازندران هم به «ایران» میگوید: «فرد مورد نظر با یک ادعای عجیب و بر اساس یک بنچاق بیاصالت دوره قاجاری، مدعی تملک بخشی از بهترین جنگلهای ساری است.» ادعای آقای «خ» سازمان جنگلها را وارد یک دعوای حقوقی طولانی کرده است. در این یک دهه سازمان جنگلها توانسته رأی بدوی و تجدیدنظر را به نفع جنگلهای باستانی هیرکانی در «آقمشهد» بگیرد. اما این فرد بعد از آنکه با دست خالی از این دو محکمه برمیگردد، شکایت را به دیوان عدالت اداری میبرد. دیوان عدالت اداری، رأی را به نفع او میدهد. سازمان جنگلها به گفته موسوی تاکنون دوبار شکایت به دیوان عدالت اداری برده تا بتواند رأی صادر شده را بشکند اما تاکنون به نتیجه نرسیده است. او میگوید: «اصالت این عرصه، جنگلی است و قابل وقف نیست. وقف در مورد چیزی مثل خانه ساختن یا کاشتن درخت انجام میگیرد. یعنی فرد باید بتواند چیزی را ایجاد و آن را وقف کند. کوه و جنگل را خدا ایجاد کرده و قابل وقف نیست.» با وجود این، فرد مدعی نه تنها روی اراضی و زمین مورد نظر ادعا دارد که مدعی تملک درختان باستانی هیرکانی است. موسوی میگوید: «این درختان میلیونها سال قدمت دارند و ادعای او واهی و بیپایه است.» او در پاسخ به این سؤال که فرد مورد نظر بهدنبال چه بهرهبرداری ای از جنگلهای باستانی است، میگوید: «این فرد اصرار دارد مدیریت این بخش از جنگلهای هیرکانی با او باشد.»
بهگفته «رضا افلاطونی»، مدیرکل دفتر حقوقی سازمان امور جنگلها، این سازمان برای سومین بار میخواهد شکایت به دیوان عدالت اداری ببرد و در نامهای مفصلتر ماجرا را برای رئیس قوه قضائیه توضیح دهد. او ادعای مالکیت توسط این فرد را بر اساس ماده یک قانون ملی شدن جنگلها بیاساس میداند و میگوید: «طبق این قانون که در سال ۱۳۴۹ تصویب شد، عرصه و اعیان تمامی اراضی جنگلی، مراتع، بیشههای طبیعی و جنگلها جزو اموال عمومی محسوب میشود و متعلق به دولت است ولو اینکه قبل از این تاریخ افراد آن را تصرف کرده و سند مالکیت گرفته باشند.»
افلاطونی سند ارائه شده توسط این فرد را اصیل نمیداند و میگوید: «اگر این سند اصالت هم داشته و به جای قاجاری متعلق به دوره ساسانیان باشد با توجه به این قانون باطل میشود و اختیار اراضی به دولت میرسد.»
او شیوه تصرف این جنگلها را قانونخواری مینامد و میگوید: «معمولاً در صورت تصرف غیرمجاز و غیر قانونی در اراضی ملی و دولتی، به قوه قضائیه شکایت و پرونده تشکیل میشود که معمولاً هم به بازگشت اراضی ملی ختم خواهد شد اما یک مانع اصلی که به نفع متصرفان و متخلفان تمام میشود، پدیده قانون خواری است.»
بهگفته او قانون خواری یعنی یک شخص یا دستگاهی برای تصرف اراضی دولتی و ملی پشتوانه قانونی داشته باشد یا با سوءاستفاده از نقص و تعارض قوانین، اراضی ملی را تصرف کند. سازمان جنگلها بهگفته افلاطونی امیدوار است در شکایت سومی که به دیوان عدالت اداری میبرد، با ورود رئیس قوه قضائیه بتواند رأی دادگاه را به نفع جنگلهای هیرکانی بگیرد و این عرصه را از دم تیغ تبرها برای بهرهبرداری از چوب این جنگل ها نجات بدهد.
هنرنمایی عجیب ملی پوشان تریال در قلب میراث فرهنگی قزوین
فتح گنبد تاریخی سعدالسلطنه با دوچرخه!
قزوین – کوروس سلیمانی/جنجال از آنجایی آغاز شد که تصاویر منتشر شده در اینستاگرام نشان میداد در روز پنجشنبه 26 تیرماه عدهای دوچرخه سوار بدون رعایت ضوابط میراث فرهنگی روی بام بنای تاریخی سرای سعدالسلطنه شهر قزوین حضور یافته و عکس یادگاری گرفتهاند. این عمل به قدری تعجب برانگیز بود که واکنشها و اعتراضهای زیادی را از جمله از سوی برخی فعالان همین رشته نیز در پی داشت. پساز آن مشخص شد که هیأت دوچرخه سواری استان قزوین با همکاری شبکه نسیم برای ضبط برنامه «چند درجه» از ملی پوشان رشته تریال دعوت بهعمل آورده تا با سفر به این شهر با هدف معرفی بیشتر این رشته و گرایش جوانان به آن، در اقدامی هماهنگ با شهرداری قزوین در سرای سعدالسلطنه به اجرای برنامه آکروباتیک بپردازند که در نهایت حضور آنها با دوچرخه روی بام این بنا پایان خوشی را در پی نداشت.
حسین علیخانی مدیر روابط عمومی و امور بینالملل شهرداری قزوین در همین ارتباط به خبرنگار «ایران» گفت: «چون بنای سرای سعدالسلطنه را شهرداری قزوین مرمت و نوسازی کرده است بنابراین اختیار و مسئولیت آن بر عهده این نهاد است. اما هیأت دوچرخه سواری قزوین دعوتکننده و بانی و میزبان ملی پوشان رشته تریال بوده و بنا به درخواست این هیأت، شهرداری این بنا را در اختیار آنها قرار داده است. اما ماجرا از جایی آغاز شده است که پساز اتمام برنامه رضا بختیاری تهیهکننده برنامه «چند درجه» در حرکتی ناخوشایند (که طی جوابیهای عذرخواهی هم کردند) برای اینکه یکسری تصویر هوایی از تیم بگیرند دوچرخه سواران را به بالای بام این بنای تاریخی میبرند تا چند عکس یادگاری بگیرند که پس از قرار دادن این عکسها روی اینستاگرام موجب انتقادات زیادی شد.»
وی در پاسخ به این سؤال که از چه کسی برای حضور روی بام سرای سعدالسلطنه اجازه گرفته شده است، اظهار داشت: «آقای بختیاری در مصاحبهای با یکی از رسانهها اعلام کرده که من با نماینده حراست هماهنگ کردم که منظور ایشان از نماینده حراست نگهبان سادهای است که در آنجا حضور دارد و آن بنده خدا نیز در مقابل درخواست آن شخص دچار تردید شده و نتوانسته تصمیم بگیرد که اجازه بدهد یا ندهد. به هر حال این طور نبوده که یک مقام مسئول از شهرداری این اجازه را داده باشد. هماکنون نیز این نگهبان شرایط روحی خوبی ندارد و نگران است این موضوع باعث اخراجش شود. به هر صورت این اتفاق چیزی در حدود 5 دقیقه بیشتر زمان نبرده است بهطوری که اعضای تیم دوچرخههایشان را دردست گرفتهاند وبه بالای بام این بنا رفتهاند و بوسیله هلی شات چند عکس گرفته و پایین آمدهاند.»
علیخانی در حالی این سخنان را مطرح میکند که در همان روز مسئولان شهرداری قزوین از جمله شهردار این شهر نیز در محل حضور داشتهاند و اینکه چرا مانع این کار نشدهاند و پای یک نگهبان ساده را به میان میکشند جای سؤال دارد. البته وی در این ارتباط نیز توضیح داد: «طبق برنامه قبلی اجرای دوچرخه سواران در کف حیاط صورت گرفت وآقای طاهرخانی (شهردار قزوین) نیز حضور داشت و بنده نیز در کنار ایشان بودم و شهردار به ملی پوشان تریال کشور خیر مقدم گفت و اعلام آمادگی کرد که پساز دوران کرونا میزبان مسابقات ملی این رشته در شهر قزوین باشد. پساز اینکه برنامه به اتمام رسید و همه چیز جمع شد مسئولان محل را ترک کردند. پساز آن به تشخیص کارگردان برنامه قرار میشود چند تن از ملی پوشان برای گرفتن یک عکس هوایی که کل مجموعه سرای سعدالسلطنه را پوشش بدهد به روی بام بنا بروند. این طورشد که این اتفاق افتاد و مطمئن باشید اگر یکی از مدیران شهرداری حضور داشت قطعاً این اجازه را به آنها نمیداد.»
مدیر روابط عمومی و امور بینالملل شهرداری قزوین در ادامه بیان کرد: «باید بپذیریم عکس گرفتن و نمایش روی بناهای تاریخی بیفرهنگی محسوب میشود و نشر این گونه حرکات صورت خوشی ندارد. از یک طرف این بچهها که ملی پوشان ما هستند مورد هجمه شدیدی قرار گرفتهاند که چرا آنها بیفرهنگی کردهاند از طرف دیگر ما بهعنوان شهرداری اگر این بنا را در اختیارشان قرار نمیدادیم این شائبه به وجود میآمد که چرا مسئولیت اجتماعیمان را انجام نمیدهیم. البته این موضوع را باید مد نظر داشته باشیم که بخشی از رشته تریال حرکات نمایشی در داخل شهرها و حتی بناهای باستانی است و در تمام دنیا نیز این موضوع مرسوم است که در بک گراند این نمایشها یک بنای تاریخی است اما با رعایت مسائل وضوابط احتیاطی و حفاظتی سازمانهای مربوطه که آسیبی به این بناها وارد نشود.»
علیخانی با اشاره به اینکه در سال 91 نیز این برنامه در همین بنا اجرا شده بود، گفت: «در سال 91 و در هفته فرهنگی قزوین تیم ملی تریال به قزوین آمد و این نمایش در همین محل اجرا شد اما این طور نبود که روی بام این بنا بروند. هماکنون نیز این مسأله مورد تأیید ما نیست بهطوری که شهرداری قزوین هم به معاونت مربوطه و هم به هیأت دوچرخه سواری قزوین تذکر کتبی داده که دیگر چنین مواردی تکرار نشود و بهعنوان برگزارکننده اصلی میبایست تا پایان برنامه مسئولیت آن را میپذیرفتند. دیروز هم رضا بختیاری تهیهکننده برنامه چند درجه و هم رئیس هیأت دوچرخه سواری قزوین عذرخواهی کردند.»
وی در پایان با بیان اینکه خوشبختانه هیچ آسیبی به بنا وارد نشده است، گفت: «دوچرخههای رشته تریال بهدلیل ویژگی خاصی که برای حرکات نمایشی دارند و بهدلیل نداشتن زین و جک چیزی در حدود 5 کیلو وزن دارند و ملی پوشان این رشته دوچرخههایشان را در دست گرفته به بالای بنا رفته و تنها چند عکس گرفتهاند. مطمئن باشید همانطور که سازمان میراث فرهنگی اعلام کرد هیچ فشاری به بنا وارد نشده است. اما در هر صورت این موضوع صورت خوشی نداشت و شهرداری طی بیانیهای ضمن عذرخواهی اعلام کرده که دیگر اجازه تکرار چنین اعمالی را نخواهد داد.» -لازم بهذکر است کاروانسرای سعدالسلطنه بزرگترین و کاملترین کاروانسرای درون شهری ایران است و در مرکز هیچ کدام از شهرهای ایران چنین کاروانسرای زیبایی دیده نمیشود.
حسین علیخانی مدیر روابط عمومی و امور بینالملل شهرداری قزوین در همین ارتباط به خبرنگار «ایران» گفت: «چون بنای سرای سعدالسلطنه را شهرداری قزوین مرمت و نوسازی کرده است بنابراین اختیار و مسئولیت آن بر عهده این نهاد است. اما هیأت دوچرخه سواری قزوین دعوتکننده و بانی و میزبان ملی پوشان رشته تریال بوده و بنا به درخواست این هیأت، شهرداری این بنا را در اختیار آنها قرار داده است. اما ماجرا از جایی آغاز شده است که پساز اتمام برنامه رضا بختیاری تهیهکننده برنامه «چند درجه» در حرکتی ناخوشایند (که طی جوابیهای عذرخواهی هم کردند) برای اینکه یکسری تصویر هوایی از تیم بگیرند دوچرخه سواران را به بالای بام این بنای تاریخی میبرند تا چند عکس یادگاری بگیرند که پس از قرار دادن این عکسها روی اینستاگرام موجب انتقادات زیادی شد.»
وی در پاسخ به این سؤال که از چه کسی برای حضور روی بام سرای سعدالسلطنه اجازه گرفته شده است، اظهار داشت: «آقای بختیاری در مصاحبهای با یکی از رسانهها اعلام کرده که من با نماینده حراست هماهنگ کردم که منظور ایشان از نماینده حراست نگهبان سادهای است که در آنجا حضور دارد و آن بنده خدا نیز در مقابل درخواست آن شخص دچار تردید شده و نتوانسته تصمیم بگیرد که اجازه بدهد یا ندهد. به هر حال این طور نبوده که یک مقام مسئول از شهرداری این اجازه را داده باشد. هماکنون نیز این نگهبان شرایط روحی خوبی ندارد و نگران است این موضوع باعث اخراجش شود. به هر صورت این اتفاق چیزی در حدود 5 دقیقه بیشتر زمان نبرده است بهطوری که اعضای تیم دوچرخههایشان را دردست گرفتهاند وبه بالای بام این بنا رفتهاند و بوسیله هلی شات چند عکس گرفته و پایین آمدهاند.»
علیخانی در حالی این سخنان را مطرح میکند که در همان روز مسئولان شهرداری قزوین از جمله شهردار این شهر نیز در محل حضور داشتهاند و اینکه چرا مانع این کار نشدهاند و پای یک نگهبان ساده را به میان میکشند جای سؤال دارد. البته وی در این ارتباط نیز توضیح داد: «طبق برنامه قبلی اجرای دوچرخه سواران در کف حیاط صورت گرفت وآقای طاهرخانی (شهردار قزوین) نیز حضور داشت و بنده نیز در کنار ایشان بودم و شهردار به ملی پوشان تریال کشور خیر مقدم گفت و اعلام آمادگی کرد که پساز دوران کرونا میزبان مسابقات ملی این رشته در شهر قزوین باشد. پساز اینکه برنامه به اتمام رسید و همه چیز جمع شد مسئولان محل را ترک کردند. پساز آن به تشخیص کارگردان برنامه قرار میشود چند تن از ملی پوشان برای گرفتن یک عکس هوایی که کل مجموعه سرای سعدالسلطنه را پوشش بدهد به روی بام بنا بروند. این طورشد که این اتفاق افتاد و مطمئن باشید اگر یکی از مدیران شهرداری حضور داشت قطعاً این اجازه را به آنها نمیداد.»
مدیر روابط عمومی و امور بینالملل شهرداری قزوین در ادامه بیان کرد: «باید بپذیریم عکس گرفتن و نمایش روی بناهای تاریخی بیفرهنگی محسوب میشود و نشر این گونه حرکات صورت خوشی ندارد. از یک طرف این بچهها که ملی پوشان ما هستند مورد هجمه شدیدی قرار گرفتهاند که چرا آنها بیفرهنگی کردهاند از طرف دیگر ما بهعنوان شهرداری اگر این بنا را در اختیارشان قرار نمیدادیم این شائبه به وجود میآمد که چرا مسئولیت اجتماعیمان را انجام نمیدهیم. البته این موضوع را باید مد نظر داشته باشیم که بخشی از رشته تریال حرکات نمایشی در داخل شهرها و حتی بناهای باستانی است و در تمام دنیا نیز این موضوع مرسوم است که در بک گراند این نمایشها یک بنای تاریخی است اما با رعایت مسائل وضوابط احتیاطی و حفاظتی سازمانهای مربوطه که آسیبی به این بناها وارد نشود.»
علیخانی با اشاره به اینکه در سال 91 نیز این برنامه در همین بنا اجرا شده بود، گفت: «در سال 91 و در هفته فرهنگی قزوین تیم ملی تریال به قزوین آمد و این نمایش در همین محل اجرا شد اما این طور نبود که روی بام این بنا بروند. هماکنون نیز این مسأله مورد تأیید ما نیست بهطوری که شهرداری قزوین هم به معاونت مربوطه و هم به هیأت دوچرخه سواری قزوین تذکر کتبی داده که دیگر چنین مواردی تکرار نشود و بهعنوان برگزارکننده اصلی میبایست تا پایان برنامه مسئولیت آن را میپذیرفتند. دیروز هم رضا بختیاری تهیهکننده برنامه چند درجه و هم رئیس هیأت دوچرخه سواری قزوین عذرخواهی کردند.»
وی در پایان با بیان اینکه خوشبختانه هیچ آسیبی به بنا وارد نشده است، گفت: «دوچرخههای رشته تریال بهدلیل ویژگی خاصی که برای حرکات نمایشی دارند و بهدلیل نداشتن زین و جک چیزی در حدود 5 کیلو وزن دارند و ملی پوشان این رشته دوچرخههایشان را در دست گرفته به بالای بنا رفته و تنها چند عکس گرفتهاند. مطمئن باشید همانطور که سازمان میراث فرهنگی اعلام کرد هیچ فشاری به بنا وارد نشده است. اما در هر صورت این موضوع صورت خوشی نداشت و شهرداری طی بیانیهای ضمن عذرخواهی اعلام کرده که دیگر اجازه تکرار چنین اعمالی را نخواهد داد.» -لازم بهذکر است کاروانسرای سعدالسلطنه بزرگترین و کاملترین کاروانسرای درون شهری ایران است و در مرکز هیچ کدام از شهرهای ایران چنین کاروانسرای زیبایی دیده نمیشود.
محصولات چند رسانهای «ایران»
بزرگترین دشمن تهران
رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران تهران از فعال شدن گسل مشا خبر داده است آن هم در شرایطی که رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران کل کشور می گوید تهران تنها ۱۸ درصد برای زلزله آماده است.
بارکد را اسکن کنید وگزارش ویدئویی بزرگترین دشمن تهران را ببینید
بمانید اما بی حساب و کتاب
ایران در طول سال های گذشته خدمات مختلفی را برای زندگی به مهاجران افغان ارائه داده است؛ اگرچه که آن ها همچنان با مشکلاتی همچون نداشتن عابربانک و... رو به رو هستند.
بارکد را اسکن کنید وگزارش ویدئویی بزرگترین دشمن تهران را ببینید
شکستن روند تصاعدی کرونا با مشارکت اجتماعی
دکتر کیانوش جهانپور
مدیر روابط عمومی وزارت بهداشت، درمان و اموزش پزشکی
بیماری کووید-19 مثل هر بیماری واگیر دیگری تا زمانی که زنجیره انتقال و مسیر انتشار آن قطع نشده باشد و عامل ایجاد کننده آن همچنان در محیط وجود داشته باشد، میتواند منشأ طغیان یا همهگیری مجدد باشد و چه بسا این چرخه تا زمان ریشهکنی یا حذف بیماری بارها و بارها میتواند تکرار شود. همه عوامل و توصیههایی که موجب مدیریت و کنترل بیماریهای واگیر از جمله بیماری کووید-19 شود تا زمانی که برقرار باشد بیماری تحت کنترل یا مدیریت باقی خواهد ماند. بدیهی است وقتی که یکی از پایهها یا همه این عوامل به هر دلیلی سست شود، لاجرم طغیان یا همهگیری مجدد بیماری را شاهد خواهیم بود.
فصل اول شیوع بیماری کووید-19 در کشور با عزم و اراده راسخ ملی و همکاری بین بخشی مطلوب با سیاست حداکثری در خانه ماندن و اعمال محدودیت در رفت و آمدها، تجمعات و ترددهای شهری و بین شهری و مداخلات بهداشتی نظیر غربالگری، رهگیری و جداسازی بیماران در منزل یا بیمارستان بعد از 45 روزدر کشور به مرحلهای رسید که میتوان از آن به عنوان توفیق نسبی و مدیریت نسبی بیماری یاد کرد. چنان که در اردیبهشت ماه 99 کاهش چشمگیر آمار مبتلایان و موارد مرگ و میر ناشی از این بیماری مؤید درستی و بهنگام بودن این اقدامات بود اما افزایش تعداد موارد ابتلا در اواخر خردادماه و بالا رفتن موارد مرگ و میر در تیرماه نشان از نامطلوب بودن سطح رعایت نکات بهداشت فردی و عمومی و عدم رعایت مناسب پروتکلهای بهداشتی ابلاغی در خردادماه است. شکستن این روند تصاعدی زمانی مقدور خواهد بود که مشارکت اجتماعی مطلوب و تجربه شده به همراه اقدامات مداخلهای و نظارتی دولت و حاکمیت مجدداً برقرار شود. پوشیده نیست که تداوم در خانه ماندن برای مدت طولانی در تحمل هیچ اقتصاد و ساختار اجتماعی نخواهد بود.
لذا برای در خانه ماندن نیروی انسانی فعال باید جایگزینی یافت که مطابق تجارب و مطالعات متعدد باشد. رعایت فاصلهگذاری و به طور خاص استفاده همگانی از ماسک در مکانهای عمومی میتواند آلترناتیو (جایگزین) در خانه ماندن نیروهای فعال جامعه در مقابله با کرونا باشد.
از این رو از هفته اول تیرماه پویش «من ماسک میزنم» کلید خورده و از میانه تیرماه هم استفاده از ماسک در مکانهای عمومی اجباری شده است و در صورت تحقق بخش اعظمی از اهداف این طرح، میتوان به کاهش چشمگیر موارد ابتلا و فوت در میانه مردادماه دل بست. تردیدی نیست حتی به دنبال رسیدن به این نقطه نسبتاً مطلوب، استمرار آن منوط به تداوم مشارکت و نظارت خواهد بود. قدر مسلم تا زمانی که واکسن مؤثر یا درمان قطعی برای این بیماری یافت نشده است، این روند برای ماهها و چه بسا شاید سالها بر سبک زندگی اهالی این کره خاکی حاکم خواهد بود.
مدیر روابط عمومی وزارت بهداشت، درمان و اموزش پزشکی
بیماری کووید-19 مثل هر بیماری واگیر دیگری تا زمانی که زنجیره انتقال و مسیر انتشار آن قطع نشده باشد و عامل ایجاد کننده آن همچنان در محیط وجود داشته باشد، میتواند منشأ طغیان یا همهگیری مجدد باشد و چه بسا این چرخه تا زمان ریشهکنی یا حذف بیماری بارها و بارها میتواند تکرار شود. همه عوامل و توصیههایی که موجب مدیریت و کنترل بیماریهای واگیر از جمله بیماری کووید-19 شود تا زمانی که برقرار باشد بیماری تحت کنترل یا مدیریت باقی خواهد ماند. بدیهی است وقتی که یکی از پایهها یا همه این عوامل به هر دلیلی سست شود، لاجرم طغیان یا همهگیری مجدد بیماری را شاهد خواهیم بود.
فصل اول شیوع بیماری کووید-19 در کشور با عزم و اراده راسخ ملی و همکاری بین بخشی مطلوب با سیاست حداکثری در خانه ماندن و اعمال محدودیت در رفت و آمدها، تجمعات و ترددهای شهری و بین شهری و مداخلات بهداشتی نظیر غربالگری، رهگیری و جداسازی بیماران در منزل یا بیمارستان بعد از 45 روزدر کشور به مرحلهای رسید که میتوان از آن به عنوان توفیق نسبی و مدیریت نسبی بیماری یاد کرد. چنان که در اردیبهشت ماه 99 کاهش چشمگیر آمار مبتلایان و موارد مرگ و میر ناشی از این بیماری مؤید درستی و بهنگام بودن این اقدامات بود اما افزایش تعداد موارد ابتلا در اواخر خردادماه و بالا رفتن موارد مرگ و میر در تیرماه نشان از نامطلوب بودن سطح رعایت نکات بهداشت فردی و عمومی و عدم رعایت مناسب پروتکلهای بهداشتی ابلاغی در خردادماه است. شکستن این روند تصاعدی زمانی مقدور خواهد بود که مشارکت اجتماعی مطلوب و تجربه شده به همراه اقدامات مداخلهای و نظارتی دولت و حاکمیت مجدداً برقرار شود. پوشیده نیست که تداوم در خانه ماندن برای مدت طولانی در تحمل هیچ اقتصاد و ساختار اجتماعی نخواهد بود.
لذا برای در خانه ماندن نیروی انسانی فعال باید جایگزینی یافت که مطابق تجارب و مطالعات متعدد باشد. رعایت فاصلهگذاری و به طور خاص استفاده همگانی از ماسک در مکانهای عمومی میتواند آلترناتیو (جایگزین) در خانه ماندن نیروهای فعال جامعه در مقابله با کرونا باشد.
از این رو از هفته اول تیرماه پویش «من ماسک میزنم» کلید خورده و از میانه تیرماه هم استفاده از ماسک در مکانهای عمومی اجباری شده است و در صورت تحقق بخش اعظمی از اهداف این طرح، میتوان به کاهش چشمگیر موارد ابتلا و فوت در میانه مردادماه دل بست. تردیدی نیست حتی به دنبال رسیدن به این نقطه نسبتاً مطلوب، استمرار آن منوط به تداوم مشارکت و نظارت خواهد بود. قدر مسلم تا زمانی که واکسن مؤثر یا درمان قطعی برای این بیماری یافت نشده است، این روند برای ماهها و چه بسا شاید سالها بر سبک زندگی اهالی این کره خاکی حاکم خواهد بود.
6 عامل رکوردشکنیهای بورس
لطفعلی بخشی
اقتصاددان
رشد غیرمترقبه و بسیار سریع بورس در سال 98 و 99 از سایر موارد سرمایهگذاری مانند طلا، ارز، مسکن و اتومبیل، دارای علل متعددی است که به بسیاری از آنها در گزارشات و مقالات و مصاحبهها اشاره شده است. لیکن در گوشه و کنار چندین عامل دیگر وجود دارد که کمتر مورد بازبینی و کندوکاو قرار گرفته است. من تلاش میکنم به برخی از این عوامل، که چندان مورد توجه نبوده است، اشاره کنم.
1- بورس پناهگاه مالیاتی پولهای بزرگ
در تابستان سال 98 شایعه اخذ مالیات از سپردهای بزرگ و حسابهای بانکی پرگردش مطرح شد و پس از آن، اخبار احضار برخی از صاحبان سپردهها به سازمان مالیاتی و اخذ مالیات از آنها به گوش رسید. بنابراین دارندگان سپردههای بزرگ و حسابهای پرگردش بانکی متوجه شدند که دیگر بانک برای پولهای آنها محل امن و مناسبی نیست و سازمان مالیاتی با این نشانی به سراغ آنها خواهد آمد و این امر بهدلیل نیاز مالی دولت تداوم خواهد داشت.
بنابراین بایستی برای در امان ماندن پولهای خود به جستوجوی جای امنی برمیآمدند.
در همان زمان موضوع اخذ مالیات از دارندگان خریداران سکه از بانک مرکزی نیز مطرح و معلوم شد سکه نیز دیگر محل امنی برای آنان نیست. بازار ارز نیز بهدلیل نوسانات زیاد، محل چندان جذابی برای آنها نبود.
بنابراین بورس امنترین و بهترین محل ممکنه برای پارک کردن پولهای کلان شد بخصوص آنکه بهدلیل محدودیت تعداد شرکتها و سهام شناور، با افزایش قیمت سهام و سودآوری بسیار بیشتر از سودهای بانکی نیز مواجه شدند که این امر اقبال به بورس را افزایش داد و گروههای بیشتری را جذب کرد.
بنابراین در حال حاضر بورس محل پارک بیخطر و کاملاً سودآور برای این افراد و پولهای آنهاست که بخصوص آنکه دولت با تمام توان در صدد حمایت و گسترش بورس است.
2-خانه نشینی کرونایی
به دلیل شیوع کرونا و خانه نشینی انبوهی از مردم، رویآوری به شبکههای اجتماعی بسیار گسترش یافت و کانالهای تبلیغات و آموزش بورس مشتریان زیادی را جذب کردند که بهدلیل خانهنشینی، میتوانست وقت آنها را پر کرده و آموزش لازم را فرا گرفته و با اخذ کد بورسی وارد حیطه معاملات شوند.
خانه نشینی کرونایی از عوامل بسیار مؤثر رویآوری گروههای کثیری از مردم به بورس است زیرا خرید و فروش ارز، سکه و اتومبیل نیازمند بیرون رفتن از خانه و مواجهه با دیگران است لیکن فعالیت در بورس از داخل منزل با یک کامپیوتر معمولی به سهولت امکان پذیر بود.
افزایش مداوم شاخص و قیمت سهام به جذب بیشتر دارندگان پس اندازهای بزرگ و کوچک به بورس کمک زیادی کرد.
3-مالیات بر خریداران سکه
اعلام دریافت مالیات از خریداران سکه و اعدام سلطان سکه، برخی از سفتهبازان را متوجه ساخت که دولت ممکن است از قول خود عدول کند و سکه پناهگاه مطمئنی برای نگهداری و حفظ ارزش پول نباشد، بنابراین تبدیل سکه به سهام نیز در دستور کار بسیاری از آنان قرار گرفت و حجم پولهای ورودی به بورس را افزایش داد.
4-نوسانات نرخ ارز
با سیاستهای بانک مرکزی در سال گذشته ارز وضعیت نسبتاً آرامی داشت و از نوسانات بزرگ در آن خبری نبود بنابراین برای سفته بازان جذابیت چندانی نداشت.
5-سپردههای بانکی
نرخ سود سپردههای بانکی در ایران هیچگاه نتوانسته نقش واقعی خود را در اقتصاد ایران ایفا کند و این مسیر دولتهای ما اغلب سیاستهای با نرخ بهره منفی را در پیش گرفتهاند که اثرات زیانباری در تخصیص منابع و فساد به همراه داشته است. همین نرخ بهره منفی نیز در ابتدای سال 99 کاهش بیشتری یافت و سپردههای بانکی را به طرف بازارهای دیگر راند.
6-سهولت کار با بورس
خرید اتومبیل، مسکن، سکه و... هر یک نیازمند حداقل منابع مالی است که از توان مالی گروه کثیری از افراد جامعه خارج است حال آنکه ورود به بازار بورس حتی با پس اندازهای خرد امکان پذیر است و به همین دلیل بسیاری از دارندگان پس اندازهای کوچک نیز سریعاً جذب آن شدند.
عوامل فوق و پتانسیلها و گستردگی بورس در مقایسه با بازار ارز، طلا، مسکن، اتومبیل و... موجب اقبال و رویآوری بیشتر سرمایهگذاران به آن شده است و در حقیقت باید آن را به فال نیک گرفت لیکن حفظ موقعیت بورس و تعادل آن با سایر بازارها کار دشواری است که نیازمند دانش و دوراندیشی بسیار است.
اقتصاددان
رشد غیرمترقبه و بسیار سریع بورس در سال 98 و 99 از سایر موارد سرمایهگذاری مانند طلا، ارز، مسکن و اتومبیل، دارای علل متعددی است که به بسیاری از آنها در گزارشات و مقالات و مصاحبهها اشاره شده است. لیکن در گوشه و کنار چندین عامل دیگر وجود دارد که کمتر مورد بازبینی و کندوکاو قرار گرفته است. من تلاش میکنم به برخی از این عوامل، که چندان مورد توجه نبوده است، اشاره کنم.
1- بورس پناهگاه مالیاتی پولهای بزرگ
در تابستان سال 98 شایعه اخذ مالیات از سپردهای بزرگ و حسابهای بانکی پرگردش مطرح شد و پس از آن، اخبار احضار برخی از صاحبان سپردهها به سازمان مالیاتی و اخذ مالیات از آنها به گوش رسید. بنابراین دارندگان سپردههای بزرگ و حسابهای پرگردش بانکی متوجه شدند که دیگر بانک برای پولهای آنها محل امن و مناسبی نیست و سازمان مالیاتی با این نشانی به سراغ آنها خواهد آمد و این امر بهدلیل نیاز مالی دولت تداوم خواهد داشت.
بنابراین بایستی برای در امان ماندن پولهای خود به جستوجوی جای امنی برمیآمدند.
در همان زمان موضوع اخذ مالیات از دارندگان خریداران سکه از بانک مرکزی نیز مطرح و معلوم شد سکه نیز دیگر محل امنی برای آنان نیست. بازار ارز نیز بهدلیل نوسانات زیاد، محل چندان جذابی برای آنها نبود.
بنابراین بورس امنترین و بهترین محل ممکنه برای پارک کردن پولهای کلان شد بخصوص آنکه بهدلیل محدودیت تعداد شرکتها و سهام شناور، با افزایش قیمت سهام و سودآوری بسیار بیشتر از سودهای بانکی نیز مواجه شدند که این امر اقبال به بورس را افزایش داد و گروههای بیشتری را جذب کرد.
بنابراین در حال حاضر بورس محل پارک بیخطر و کاملاً سودآور برای این افراد و پولهای آنهاست که بخصوص آنکه دولت با تمام توان در صدد حمایت و گسترش بورس است.
2-خانه نشینی کرونایی
به دلیل شیوع کرونا و خانه نشینی انبوهی از مردم، رویآوری به شبکههای اجتماعی بسیار گسترش یافت و کانالهای تبلیغات و آموزش بورس مشتریان زیادی را جذب کردند که بهدلیل خانهنشینی، میتوانست وقت آنها را پر کرده و آموزش لازم را فرا گرفته و با اخذ کد بورسی وارد حیطه معاملات شوند.
خانه نشینی کرونایی از عوامل بسیار مؤثر رویآوری گروههای کثیری از مردم به بورس است زیرا خرید و فروش ارز، سکه و اتومبیل نیازمند بیرون رفتن از خانه و مواجهه با دیگران است لیکن فعالیت در بورس از داخل منزل با یک کامپیوتر معمولی به سهولت امکان پذیر بود.
افزایش مداوم شاخص و قیمت سهام به جذب بیشتر دارندگان پس اندازهای بزرگ و کوچک به بورس کمک زیادی کرد.
3-مالیات بر خریداران سکه
اعلام دریافت مالیات از خریداران سکه و اعدام سلطان سکه، برخی از سفتهبازان را متوجه ساخت که دولت ممکن است از قول خود عدول کند و سکه پناهگاه مطمئنی برای نگهداری و حفظ ارزش پول نباشد، بنابراین تبدیل سکه به سهام نیز در دستور کار بسیاری از آنان قرار گرفت و حجم پولهای ورودی به بورس را افزایش داد.
4-نوسانات نرخ ارز
با سیاستهای بانک مرکزی در سال گذشته ارز وضعیت نسبتاً آرامی داشت و از نوسانات بزرگ در آن خبری نبود بنابراین برای سفته بازان جذابیت چندانی نداشت.
5-سپردههای بانکی
نرخ سود سپردههای بانکی در ایران هیچگاه نتوانسته نقش واقعی خود را در اقتصاد ایران ایفا کند و این مسیر دولتهای ما اغلب سیاستهای با نرخ بهره منفی را در پیش گرفتهاند که اثرات زیانباری در تخصیص منابع و فساد به همراه داشته است. همین نرخ بهره منفی نیز در ابتدای سال 99 کاهش بیشتری یافت و سپردههای بانکی را به طرف بازارهای دیگر راند.
6-سهولت کار با بورس
خرید اتومبیل، مسکن، سکه و... هر یک نیازمند حداقل منابع مالی است که از توان مالی گروه کثیری از افراد جامعه خارج است حال آنکه ورود به بازار بورس حتی با پس اندازهای خرد امکان پذیر است و به همین دلیل بسیاری از دارندگان پس اندازهای کوچک نیز سریعاً جذب آن شدند.
عوامل فوق و پتانسیلها و گستردگی بورس در مقایسه با بازار ارز، طلا، مسکن، اتومبیل و... موجب اقبال و رویآوری بیشتر سرمایهگذاران به آن شده است و در حقیقت باید آن را به فال نیک گرفت لیکن حفظ موقعیت بورس و تعادل آن با سایر بازارها کار دشواری است که نیازمند دانش و دوراندیشی بسیار است.
سیاستمدار و کارشناس
مشکلات جامعه ایران در سطح عمومی قابل مشاهده است و چیز چندان پنهانی ندارد. حداقل اینکه میتوان گفت بخش اعظم این مشکلات آشکار است. طبیعی است هر کس برای حل آنها ایدهپردازی میکند و راههایی را پیشنهاد میدهد. بسیاری از این راهحلها نیز در ظاهر پذیرفتنی و منطقی مینمایند. ولی تنها یک ایراد اساسی دارند و آنکه در عمل موانع مهمی پیش روی اجرای هر یک از آنها است. اجازه دهید از کرونا شروع کنیم. خیلیها انتقاد میکنند که چرا مثل برخی از کشورهای دیگر به صورت طولانیمدت قرنطینه نکردیم؟ اگر چنین کرده بودیم، اکنون با اوجگیری دوباره این بیماری مواجه نبودیم. این ایده در ظاهر درست است، ولی کیست که نداند امکان اجرای سه ماه قرنطینه و دورکاری در وضعیت اقتصادی ایران وجود ندارد. در جامعهای که حدود 8 میلیون نفر از شاغلان آن کارکن مستقل هستند و مزدبگیر نیستند و درآمدشان وابسته به کار روزانه آنان است، چگونه میتوان سه ماه قرنطینه اجباری برقرار کرد؟
آنان اگر از کرونا در امان بمانند گرسنگی را چه خواهند کرد؟ بودجه و درآمدهای دولت شفاف است، با این بودجه چگونه میتوان ماهانه چند میلیون تومان به مردم داد که در خانه بنشینند؟ مگر آن کسی که در مسند تصمیمگیری نشسته بدش میآید که جامعه ما به کلی از کرونا پاک شود؟ ولی چرا این تصمیم را نمیگیرد؟ به این دلیل روشن که میداند، امکان تأمین مالی مردمی که در قرنطینه سه ماهه قرار میگیرند را ندارد. پس مجبور است و عقلانی است که تصمیم متناسبتری را بگیرد و حداقلی از قرنطینه را اعمال کند. تصمیمی که موازنه سود و زیان آن در مجموع بهترین باشد. به علاوه هر تصمیمی در عین حال که باید واجد این ویژگی باشد، باید نوعی از توافق کارشناسان و مدیران را نیز جلب کند، در غیر این صورت در عمل زمین خواهد ماند.
با این ملاحظه میباید اظهارات آقای روحانی را در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت مورد توجه قرار داد که گفت:
«تعیین راهحلها نباید برگرفته از نگاه رؤیایی و فارغ از حقایق اقتصادی کشور و یا نگرشهای ناامید کننده و بدبینانه نسبت به تواناییها و ظرفیتهای کشور باشد.دولت از ارائه پیشنهادها و راه حلهای دلسوزان نظام و کشور در این راستا استقبال میکند. مهم این است که به رغم موانع و مشکلات پیچیده و خاص اقتصادی، کشور توانایی گذر از این شرایط دشوار را دارد.»
به طور اصولی فرق سیاستمدار و کارشناس در همین جا است. کارشناسان نظرات خود را فارغ از محدودیتها و موانع بیان میکنند. ولی سیاستمدار باید در نهایت نقطه بهینه یک تصمیم را پیدا کند. و الا در مقام کارشناس همه میدانند که استقراض از بانکها با استقراض از بانک مرکزی و هر دو با انتشار اوراق قرضه چه تفاوتهایی دارد. همه میدانند که افزایش مالیات چه اثراتی بر اقتصاد دارد و... ولی سیاستمدار مجبور است که در میان تمامی این راهها، ترکیبی را که به واقعیت نزدیکتر است برگزیند. این بدان معنا نیست که تصمیم سیاستمدار درست و بیعیب است، بلکه به این مفهوم است که منطق سیاستمدار با کارشناس فرق دارد و اگر باید تصمیم سیاستمدار را نقد کرد باید در قالب منطق سیاستمداری نقد کرد. اجبار به انتخاب از میان راههای بد که یکی از بقیه کمتر بدتر است. تصمیمات دولت را باید از این زاویه نقد کرد.
نکته دیگری که نباید فراموش کرد، ظرفیتهای جدی جامعه و اقتصاد ایران برای عبور از این مشکلات با حداقلی از تحملپذیر کردن این مشکلات است. اتفاقاً شناخت و معرفی این وجوه قوت از جامعه و اقتصاد ایران برای عبور از بحران و مشکلات راهگشاتر است تا اینکه همواره بر نقاط ضعف خود انگشت بگذاریم. در مجموع عبور از این وضع سخت است ولی غیرممکن نیست. شرط لازم آن نوعی تفاهم و همدلی و نقد از زاویه مذکور در فوق است.
آنان اگر از کرونا در امان بمانند گرسنگی را چه خواهند کرد؟ بودجه و درآمدهای دولت شفاف است، با این بودجه چگونه میتوان ماهانه چند میلیون تومان به مردم داد که در خانه بنشینند؟ مگر آن کسی که در مسند تصمیمگیری نشسته بدش میآید که جامعه ما به کلی از کرونا پاک شود؟ ولی چرا این تصمیم را نمیگیرد؟ به این دلیل روشن که میداند، امکان تأمین مالی مردمی که در قرنطینه سه ماهه قرار میگیرند را ندارد. پس مجبور است و عقلانی است که تصمیم متناسبتری را بگیرد و حداقلی از قرنطینه را اعمال کند. تصمیمی که موازنه سود و زیان آن در مجموع بهترین باشد. به علاوه هر تصمیمی در عین حال که باید واجد این ویژگی باشد، باید نوعی از توافق کارشناسان و مدیران را نیز جلب کند، در غیر این صورت در عمل زمین خواهد ماند.
با این ملاحظه میباید اظهارات آقای روحانی را در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت مورد توجه قرار داد که گفت:
«تعیین راهحلها نباید برگرفته از نگاه رؤیایی و فارغ از حقایق اقتصادی کشور و یا نگرشهای ناامید کننده و بدبینانه نسبت به تواناییها و ظرفیتهای کشور باشد.دولت از ارائه پیشنهادها و راه حلهای دلسوزان نظام و کشور در این راستا استقبال میکند. مهم این است که به رغم موانع و مشکلات پیچیده و خاص اقتصادی، کشور توانایی گذر از این شرایط دشوار را دارد.»
به طور اصولی فرق سیاستمدار و کارشناس در همین جا است. کارشناسان نظرات خود را فارغ از محدودیتها و موانع بیان میکنند. ولی سیاستمدار باید در نهایت نقطه بهینه یک تصمیم را پیدا کند. و الا در مقام کارشناس همه میدانند که استقراض از بانکها با استقراض از بانک مرکزی و هر دو با انتشار اوراق قرضه چه تفاوتهایی دارد. همه میدانند که افزایش مالیات چه اثراتی بر اقتصاد دارد و... ولی سیاستمدار مجبور است که در میان تمامی این راهها، ترکیبی را که به واقعیت نزدیکتر است برگزیند. این بدان معنا نیست که تصمیم سیاستمدار درست و بیعیب است، بلکه به این مفهوم است که منطق سیاستمدار با کارشناس فرق دارد و اگر باید تصمیم سیاستمدار را نقد کرد باید در قالب منطق سیاستمداری نقد کرد. اجبار به انتخاب از میان راههای بد که یکی از بقیه کمتر بدتر است. تصمیمات دولت را باید از این زاویه نقد کرد.
نکته دیگری که نباید فراموش کرد، ظرفیتهای جدی جامعه و اقتصاد ایران برای عبور از این مشکلات با حداقلی از تحملپذیر کردن این مشکلات است. اتفاقاً شناخت و معرفی این وجوه قوت از جامعه و اقتصاد ایران برای عبور از بحران و مشکلات راهگشاتر است تا اینکه همواره بر نقاط ضعف خود انگشت بگذاریم. در مجموع عبور از این وضع سخت است ولی غیرممکن نیست. شرط لازم آن نوعی تفاهم و همدلی و نقد از زاویه مذکور در فوق است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
رایزنیهای فشرده ظریف در عراق
-
محمدرضا طالقانی: از شنیدن خبر مرگم شوکه نشدم
-
هیجان دربازار
-
بعد از قطعنامه و برجام توافق با چین سومین تصمیم راهبردی دیپلماتیک است
-
بدون شعار تخیلی راهحل اقتصادی دهید
-
اعاده پرونده اعدام به میز دادرسی
-
باهنر: سؤال و استیضاح رئیسجمهوری توهم است
-
قرارداد با چین موازنه را به روابط خارجی ایران برمیگرداند
-
تصرف 5 هزار و 600 هکتار از جنگلهای هیرکانی توسط یک نفر!
-
فتح گنبد تاریخی سعدالسلطنه با دوچرخه!
-
محصولات چند رسانهای «ایران»
-
شکستن روند تصاعدی کرونا با مشارکت اجتماعی
-
6 عامل رکوردشکنیهای بورس
-
سیاستمدار و کارشناس
اخبارایران آنلاین